یک مطالعه 25 ساله نشان داد که حساسیت به هیپنوتیزم یک ویژگی بسیار پایدار است که مشابه شخصیت و ضریب هوشی است.
به گزارش تکناک، این بررسی ها نشان می دهد صرف نظر از تجربیات زندگی فرد، این ویژگی واقعاً در طول زمان تغییر نمی کند.
حساسیت یک فرد به هیپنوتیزم مدتهاست که بهعنوان یک ویژگی کاملاً ثابت در نظر گرفته شده است. ممکن است شما هیپنوتیزم باشید یا ممکن است بخشی از تقریباً 25 درصد افرادی باشید که واقعاً نمی توانند هیپنوتیزم شوند.
اما اکنون گروهی از محققان دانشگاه استنفورد راهی برای افزایش حساسیت به هیپنوتیزم کشف کرده اند. محققان با استفاده از تحریک عصبی غیرتهاجمی هدفمند توانستهاند پاسخ فرد به هیپنوتیزم را تقویت کنند و این پیشرفت میتواند نحوه اجرای هیپنوتیزم درمانی را تغییر دهد.
دیوید اشپیگل و همکارانش در استنفورد چندین دهه در مورد هیپنوتیزم تحقیق کرده اند. این کار نه تنها چگونگی استفاده از هیپنوتیزم برای درمان مواردی مانند اعتیاد یا درد مزمن را مورد بررسی قرار داد، بلکه سعی کرد به همبستگی های عصبی درمان موثر هیپنوتیزم نیز کمک کند. اساساً، محققان تاکنون تلاش کردهاند بفهمند که چرا مغز برخی افراد بیشتر مستعد هیپنوتیزم است.
یکی از پیشرفتهای بزرگ در کار اشپیگل در مطالعهای در سال 2016 رخ داد که فعالیت مغز را بین یک گروه بسیار قابل هیپنوتیزم و یک گروه تحت کنترل با حساسیت کم به هیپنوتیزم مقایسه کرد. این مطالعه نشان داد که یکی از عوامل کلیدی که ظاهراً بر حساسیت هیپنوتیزمی تأثیر میگذارد، اتصال عملکردی بین دو ناحیه مغز است: قشر جلوی پیشانی پشتی سمت چپ و قشر کمربندی قدامی پشتی.
این دو ناحیه مغز، تشخیص محرک ها را با پردازش اطلاعات متعادل می کنند و به گفته اشپیگل، هرچه ارتباط بین این دو منطقه بیشتر باشد، توانایی فرد برای تمرکز بر مسیرها هنگام هیپنوتیزم شدن موثرتر است.
اشپیگل توضیح داد: منطقی بود که افرادی که به طور طبیعی فعالیتهای بین این دو منطقه را هماهنگ میکنند، بتوانند با دقت بیشتری تمرکز کنند. دلیل این مسئله این است که مغز شما چیزی را که روی آن تمرکز می کنید با سیستمی که حواس شما را پرت می کند، هماهنگ می کند.
بنابراین گام منطقی بعدی در این تحقیق بررسی این بود که آیا راهی برای تقویت اتصال عملکردی بین آن مناطق مغز وجود دارد یا خیر. اشپیگل به نیروهای نولان ویلیامز که یک متخصص در تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) پیوست است و راهی غیر تهاجمی برای تحریک نواحی هدفمند مغز است، اشاره کرد.
محققان 80 فرد مبتلا به فیبرومیالژیا را ثبت نام کردند. هر شرکتکننده با حساسیت کم یا متوسط به هیپنوتیزم رتبه بندی شد. نیمی از گروه یک انفجار کوتاه TMS در قشر جلوی مغزی پشتی جانبی چپ دریافت کردند در حالی که نیمی دیگر درمان ساختگی داشتند. بلافاصله پس از درمان، بیماران یک جلسه تحت هیپنوتیزم درمانی با تمرکز بر وضعیت درد مزمن خود قرار گرفتند.
محققان با ردیابی قابلیت هیپنوتیزم با مقیاس های رایج به این نتیجه رسیدند که افراد دریافت کننده TMS امتیاز قابل توجهی بالاتری در حساسیت به هیپنوتیزم دارند و جالبتر اینکه این اثر پس از حدود یک ساعت از بین رفت و امتیازات بین هر دو گروه به حالت عادی بازگشت.
ویلیامز گفت: ما از اینکه توانستیم با 92 ثانیه تحریک، یک ویژگی مغزی باثبات را تغییر دهیم که دانشمندان 100 سال در تلاش برای تغییر آن هستند، شگفت زده شدیم. ما بالاخره نحوه انجام آن را پیدا کردیم.
در حالی که برای درک بهتر چگونگی بهینهسازی این درمان به تحقیقات بیشتری نیاز است، آفیک فارمن، نویسنده اصلی این مطالعه، در مورد امکاناتی که این نوع تحریک عصبی تقویتکننده درمان فراهم میکند هیجانزده است. به گفته فارمن، اگر یک ویژگی پایدار مانند هیپنوتیزم پذیری را بتوان با تحریک عصبی تقویت کرد، ممکن است سایر صفات پایدار نیز تحت تأثیر قرار گیرند.
مطالعه جدید در مجله Nature Mental Health منتشر شده است.