محققان بریتانیایی به دلیل افزایش نابرابریهای مشکلات سلامت روان در انگلستان، با تفاوتهای منطقهای قابل توجه در ارتباط با شرایط اجتماعی و اقتصادی، میزان افسردگی را مورد ارزیابی قرار دادند.
به گزارش تکناک، تحقیقات محققان دانشگاه ساوتهمپتون مناطقی را شناسایی کرده است که به عنوان «نقاط داغ افسردگی» شناخته میشوند، یعنی مناطقی که میزان افسردگی در آنها بالاتر از حد معمول میباشد.
هدف این تحقیق، کمک به بهبود روشهای پیشگیری و درمان افسردگی در این مناطق است و بر ضرورت مداخلات بهداشت روان عمومی مناسب تأکید میکند.
این مطالعه نشان میدهد که مناطق خاصی از انگلیس، بیش از ده سال است که نابرابریهای بهداشت روانی روبهرشدی را تجربه کردهاند، اگرچه میزان این نابرابریها به طور قابل توجهی در سراسر این کشور متفاوت میباشد.
این مطالعه با همکاری دانشگاه لیورپول، رابطه بین شرایط اجتماعی-اقتصادی در مناطق محلی و سلامت روان افرادی که در آنجا زندگی میکنند را بررسی کرده است.
محققان دادههای مربوط به یک دوره 12 ساله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و نقاط داغ افسردگی را در سراسر انگلستان ترسیم کردند، که در آن مردم با استاندارد بسیار پایین زندگی کنار میآیند و سطوح بالایی از افسردگی در جامعه وجود داشته و دارد.
محققان به این نتیجه رسیدند که عامل فقر و کمبود، بیش از 39 درصد از سطوح ثبت شده افسردگی در تمام مناطق انگلستان را تشکیل میدهد.
با وجود این، پیوند بین این فقر و افسردگی در سراسر این کشور بسیار متغیر است.
این یافته نشان میدهد که مداخلات مختلفی در زمینههای متفاوت برای مقابله با افسردگی مورد نیاز است.
فهرست مطالب
اهمیت زمینه مکانی در میزان افسردگی
دکتر دالیا تسیمپیدا، مدرس پیری شناسی در دانشگاه ساوتهمپتون و مدرس افتخاری بهداشت عمومی در دانشگاه لیورپول، توضیح داد: «درک اینکه کجا و چرا نرخ افسردگی در حال افزایش است، کلیدی برای مقابله با نابرابریهای بهداشت روانی است. مطالعه ما اولین تصویر جامع سراسری از این الگوها را مطرح میکند و بینشهای ارزشمندی را برای مداخلات هدفمند در سلامت روان عمومی ارائه میدهد.»
وی تصریح کرد: «تحقیقات ما بر اهمیت زمینه مکانی در درک پیامدهای سلامت روان تأکید دارد. جمعیتهایی با ویژگیهای مشابه که در نزدیکی یکدیگر زندگی میکنند، اغلب تجربیات مشترک و چالشهای سلامت روانی را به اشتراک میگذارند.»
این یافتهها در مجله SSM Population Health منتشر شده است.
یافتههای مطالعه و تحلیل جغرافیایی
محققان میزان و توزیع جغرافیایی افسردگی را با استفاده از پایگاه داده NHS بررسی کردند، که درصد سالانه بزرگسالان مبتلا به بیماری را در حدود 32 هزار منطقه کوچک سرشماری انگلستان ثبت میکند.
با ترکیب این شاخص با یک شاخص متناظر که میزان فقر را نشان میدهد، آنها توانستند اولین افرادی باشند که رابطه مکانی بین این افسردگی و فقر را به تفصیل تجزیه و تحلیل میکنند.
این تحقیق دورهای بین سالهای 2011 تا 2022 را پوشش میدهد.
این مطالعه نشان داد که در طول این 12 سال، شمال غرب و شمال شرق انگلستان که نقاط داغ افسردگی بودند، تجارب بسیار مهمی از افسردگی و فقر را تجربه کردند.
در شمال غرب، این ترکیب حدود 17 درصد از مساحت جغرافیایی منطقه و در شمال شرق، 10 درصد را تشکیل میدهند.
شمال غرب با 43 درصد بیشترین درصد را در مناطقی با نرخ بالای افزایش شیوع افسردگی در انگلستان داشت.
این نشان میدهد که نابرابریهای سلامت روان در این منطقه به سرعت در حال گسترش است.
در شمال شرق نیز نابرابریهای سلامت روان با نرخ بالاتری نسبت به سایر مناطق این کشور در حال گسترش میباشد.
در این منطقه، از هر سه نفر یک نفر در مناطقی زندگی میکند که دارای نرخ افسردگی دائم بالا است، که بالاترین نسبت را در میان تمام مناطق در سراسر انگلستان دارد.
روند متضاد میزان افسردگی در لندن و جنوب شرق
در مقابل، لندن کمترین درصد کانونهای افسردگی و فقر را داشت و تنها 0.38 درصد از مساحت کل آن در این دسته قرار میگرفت.
این سطوح پایین در بسیاری از مناطق جنوب شرقی انگلستان منعکس شده است و محققان را به سمت این موضوع سوق میدهد که یک شکاف شمال و جنوب در نتایج سلامت روان وجود دارد.
این موضوع به صورتی است که مناطق اطراف نیوکاسل، پرستون، لیورپول، منچستر و لستر همگی سطوح بالایی از افسردگی را نشان میدهند.
شهرهای جنوبی نرخ بسیار پایینتری از افسردگی را دارند، اگرچه نقاط داغ افسردگی در مناطق جنوب غربی، نزدیک بریستول، پلیموث، سواحل دورست و شرق کنت قرار دارند.
دکتر تسیمپیدا گفت: «رابطه بین کمبودهای اجتماعی-اقتصادی و افسردگی پیچیده است و در مناطق مختلف متفاوت میباشد و همین موضوع نشان میدهد کارآزماییهای کنترلشده تصادفیسازی سنتی (RCTs) ممکن است این تأثیرات مکانی را به طور کامل نشان ندهند.»
وی تأکید کرد: «برای درک بهتر افسردگی، تحقیقات آینده سلامت روان باید عوامل زمینهای مانند مکان زندگی را فراتر از ویژگیهای فردی در نظر بگیرند.»
نویسندگان این مطالعه میگویند که نتایج آنها نیاز به توسعه استراتژیهای خاص منطقهای را برای هدف قرار دادن مؤثر مناطق با بیشترین نیاز، به ویژه در شمال غرب و شمال شرق نشان میدهد.
با شناسایی نقاط داغ افسردگی، سیاستگذاران میتوانند منابع را به طور مؤثرتری تخصیص دهند و بر استراتژیهای پیشگیری و مداخله تمرکز داشته باشند، که به علل ریشهای نابرابریهای سلامت روان میپردازد.
ریانون کورکوران، یکی از نویسندگان این مقاله هم اعلام کرد: «مطالعه ما نشان میدهد که درمان افسردگی ممکن است نه تنها شامل پرداختن به مسائل فردی، بلکه به ویژگیهای محلهای باشد که فرد در آن زندگی میکند.»
وی تصریح کرد: «این سطح جدید از درک، با تمرکز بر زمینه جغرافیایی، میتواند مداخلات بهداشت روان عمومی مبتنی بر شواهد را هدایت کند. با شناسایی و نظارت بر مناطق با اولویت بالا با بیشترین نیاز، میتوان منابع را به طور مؤثرتری برای حمایت هدفمند تخصیص داد.»