یک مطالعه جدید از دانشگاه UCLA نشان داده است که تروما و استرس در کودکی به طور متمایز بر خطر ابتلا به ۲۰ بیماری عمده در بزرگسالی تأثیر میگذارد.
به گزارش تکناک، این تحقیق ارتباط شگفتانگیزی بین تجربیات استرسزا در کودکی و شرایط سلامتی در بزرگسالی مانند: بیماریهای قلبی و التهابات مزمن را نشان میدهد. این یافتهها اهمیت سلامت روانی کودکان و جلوگیری از عوامل استرسزا را برجسته میکند.
این مطالعه که دادههای بیش از ۲۱۰۰ شرکتکننده را تحلیل کرده است، پروفایلهای استرس را شناسایی میکند که نشاندهنده نشانگرهای بیماری در مراحل بعدی زندگی هستند.
این رویکرد پزشکی دقیق نشان میدهد که تشخیص استرس میتواند در تنظیمات بالینی کودکان و بزرگسالان بسیار مهم باشد.
اگرچه تحقیقات گستردهای نشان دادهاند که ناملایمات دوران کودکی میتوانند تأثیرات طولانیمدتی بر بیولوژی و سلامت فرد داشته باشند، اما تحقیقات کمی در مورد چگونگی تأثیر انواع مختلف عوامل استرسزا بر عملکردهای بیولوژیکی خاص و خطرات سلامتی انجام شده است.
فهرست مطالب
یافتههای دقیق مطالعه در مورد تأثیرات استرس در کودکی
یافتههای جدید که ۱۷ سپتامبر در مجله Brain, Behavior, and Immunity منتشر شد، نه تنها نشان داد که این استرس در کودکی میتوانند تأثیرات خاصی بر سلامت داشته باشند، بلکه این تأثیرات به طور سیستماتیک برای مردان و زنان متفاوت بود.
دکتر جورج اسلاویچ، نویسنده ارشد مطالعه گفت: «این یافتهها به عنوان یکی از جامعترین تحلیلهای پیامدهای بیولوژیکی و بالینی تجربیات نامطلوب دوران کودکی شناخته میشوند.»
وی تصریح کرد: «بیشتر افرادی که در کودکی استرس قابل توجه یا تروما را تجربه کردهاند، هرگز ارزیابی نمیشوند. این یافتهها اهمیت حیاتی تشخیص استرس در محیطهای بالینی را برجسته میکنند. همچنین این یافتهها ما را از یک رویکرد یکسان برای همه به سمت یک رویکرد پزشکی دقیق بر اساس جنسیت بیماران و حالت خاص استرس آنها سوق میدهند.»
روش تحقیق و دادههای شرکتکنندگان
برای بررسی چگونگی تأثیر مواجهه زودهنگام با ناملایمات بر سلامت در مراحل بعدی زندگی، اسلاویچ و همکاران او از یک منبع داده بزرگ استفاده کردند، که شامل اندازهگیریهای ناملایمات دوران کودکی، زیستشناسی بیماری و سلامت روانی و جسمی است. دادهها از بیش از ۲۱۰۰ شرکتکننده به دست آمد.
شرکتکنندگان انواع و شدت تجربیات نامطلوب دوران کودکی خود را گزارش کردند، از جمله مشکلات مالی، سوءاستفادههای جنسی، رها شدگی، تعداد دفعات جابهجایی، زندگی دور از والدین بیولوژیکی و اینکه آیا تحت حمایتهای اجتماعی بودهاند یا خیر.
علاوه بر این، شرکتکنندگان نمونههای بیولوژیکی برای محاسبه ۲۵ نشانگر بیماری ارائه دادند و اعلام کردند که آیا تا به حال به یکی از بیست بیماری عمده مبتلا شدهاند یا خیر.
اسلاویچ و تیم او یک تحلیل پنهان از دادهها انجام دادند تا گروههایی از بزرگسالانی که چندین عامل استرسزای دوران کودکی را تجربه کرده بودند، شناسایی کنند.
سپس محققان بررسی کردند که چگونه این دستهها و عوامل استرسزای مستقل با ۲۵ نشانگر التهاب، متابولیسم و استرس، همچنین ۲۰ بیماری عمده مرتبط هستند.
نتیجه این بود که دو مدل استرس برای مردان (استرس بالا و استرس کم) و سه مدل برای زنان (استرس بالا، استرس متوسط و استرس کم) شناسایی شد.
به طور کلی، افرادی که در گروه با استرس کم قرار داشتند، کمترین مشکلات عمده سلامتی را از خود نشان دادند و با افزایش مواجهه با عوامل استرسزا، خطرات سلامتی شرکتکنندگان نیز افزایش یافت.
نتیجهگیری در مورد برخورد با استرس در کودکی
محققان به این نتیجه رسیدند که هم مردان و هم زنان در گروههای با استرس بالا، بدترین وضعیت متابولیک و بیشترین التهاب را داشتند.
با وجود این، تفاوتهایی بین جنسیتها وجود داشت. تأثیرات تجربیات نامطلوب دوران کودکی بر نشانگرهای سلامت متابولیک برای زنان بیشتر از مردان بود.
سوءاستفاده جنسی و رهاشدگی عاطفی تأثیرات بیشتری بر مردان نسبت به زنان داشتند، به ویژه در مورد چندین نشانگر زیستی و مشکلات سلامتی مانند: اختلالات خونی، مسائل روانی و رفتاری و مشکلات تیروئید به این شکل بود.
پیامدهای آینده برای مراقبتهای بالینی
اسلاویچ اعلام کرد: «یافتهها بر لزوم ادغام ارزیابیهای زیستشناسی استرس و مواجهه در مراقبتهای بالینی تأکید میکنند و باید اطمینان حاصل شود که حالتهای خاص خطر بیماران، جنسیت و مواجهه با عوامل استرسزا خاص را در نظر میگیرند.»
وی تأکید کرد: «استرس در ۹ مورد از ۱۰ علت اصلی مرگ و میر در ایالات متحده دخیل میباشد. وقت آن است که این آمار را جدی بگیریم و شروع به تشخیص استرس در تمام کلینیکهای کودکان و بزرگسالان در سراسر کشور کنیم.»