محدودیتهای جدید چین در صادرات عناصر خاکی کمیاب، ازجمله اسکاندیوم و دیسپروزیم، تهدیدی جدی برای زنجیره تأمین جهانی تولید تراشه محسوب میشود.
به گزارش تکناک، چین در سومین مرحله از سیاستهای محدودکننده صادراتی خود، محدودیتهای بیشتری برای شماری دیگر از عناصر خاکی کمیاب در نظر گرفته است. این تصمیم بهصورت مستقیم زنجیره تأمین جهانی در صنایع مخابراتی و ذخیرهسازی و تولید تراشه را هدف قرار میدهد. اسکاندیوم و دیسپروزیم دو عنصر مهم در این فهرست جدید هستند که نقشی حیاتی در عملکرد قطعات الکترونیکی پیشرفته برعهده دارند. این تصمیم میتواند شرکتهایی مانند برودکام، GF، کوالکام، TSMC، سامسونگ، سیگیت و وسترن دیجیتال را با مشکلات جدی مواجه کند.
مقررات جدید وزارت اقتصاد چین صادرکنندگان را موظف میکنند تا برای ارسال محصولات حاوی عناصر خاصی نظیر اسکاندیوم، دیسپروزیم، گادولینیوم، تربیوم، لوتسیوم، ساماریوم و ایتریوم، مجوز رسمی دریافت کنند. این مجوز فقط درصورتی صادر میشود که مشتری نهایی جزئیاتی شفاف از نوع استفاده و کاربرد نهایی مواد ارائه کند. دامنه این محدودیتها بسیار گسترده است و انواع شکلهای مواد از سنگ معدنی و فلز خام گرفته تا ترکیبات شیمیایی و محصولات نهایی را دربر میگیرد.

تامزهاردور مینویسد که در ظاهر محدودیتهای عناصر خاکی کمیاب معادل ممنوعیت کامل نیستند؛ اما در عمل زنجیره تأمین صنایع حساس را با اختلال احتمالی روبهرو و تنش میان چین و ایالات متحده را وارد مرحلهای تازه میکنند. این سومین موج از محدودسازی صادراتی پکن در دو سال اخیر است که بهصورت پلهای و هوشمند، صنایع مهم فناوری را تحتتأثیر قرار داده است.
اسکاندیوم یکی از عناصر اصلی در تولید فیلترهای فرکانس بالا (BAW و SAW) است که در ماژولهای جلویی تلفنهای 5G و ایستگاههای پایه و تجهیزات وایفای ۶ و وایفای ۷ استفاده میشود. این ماده بهواسطه ترکیب با نیترید آلومینیوم و تشکیل ScAlN، بازدهی بسیار بیشتری در پاسخ پیزوالکتریک و بهرهوری انرژی فراهم میکند. با آنکه میزان مصرف اسکاندیوم در هر ویفر بسیار اندک و در حد چند گرم است، نبود آن میتواند تولید این قطعات حیاتی را بهطور کامل متوقف کند.

در مقابل، دیسپروزیم مادهای با کاربرد گستردهتر است. این عنصر در تولید آهنرباهای نئودیمیومی مقاوم به حرارت در هارد دیسکها و موتور خودروهای برقی استفاده میشود. در تراشههای حافظه مغناطیسی (MRAM) نیز، دیسپروزیم ثبات میدان مغناطیسی را در ساختارهای GMR و TMR تضمین میکند. همچنین در تجهیزات مقاوم به تابش، از رآکتورهای هستهای تا ماهوارهها، دیسپروزیم نقش حفاظتی مهمی برعهده دارد.
عناصر دیگر در فهرست نیز جایگزینی ندارند یا جایگزینی آنها هزینهبر و پرخطر و زمانبر است. این مسئله باعث شده است تا صنایع مختلف، از دفاعی تا فناوریهای پیشرفته، درباره پیامدهای این تصمیم چین بهشدت نگران شوند.
هرچند نام این عناصر «کمیاب» است، از منظر علمی، پراکندگی آنها در جهان گسترده است. مشکل اصلی در فرایند استخراج و جداسازی آنهاست که نیازمند فناوری پیشرفته و سرمایهگذاری بلندمدت و زیرساختهای پیچیده است. چین در دو دهه گذشته موفق شده است تا با حمایتهای دولتی و سرمایهگذاری هدفمند، اکوسیستمی کامل برای استخراج و تصفیه و صادرات این عناصر ایجاد کند. همین مزیت باعث شده است تا چین حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از عرضه جهانی عناصر خاکی کمیاب را در اختیار داشته باشد.

این نخستین بار نیست که چین به ابزار محدودیتهای صادراتی متوسل میشود. در نخستین موج، صادرات موادی چون گالیم و ژرمانیوم و آنتیموان محدود شد؛ عناصری که در ساخت تراشههای جدید، حسگرهای فروسرخ، رادارها و نیمهرساناهای ترکیبی کاربرد دارند. در موج دوم، عناصر دیگری مانند تنگستن، ایندیوم، مولیبدن، تلوریوم و بیسموت هدف قرار گرفتند که در تولید گرههای پیشرفته و تماسهای ترانزیستوری و ماژولهای mmWave استفاده میشوند.
این اقدامات بخشی از راهبرد تدریجی و حسابشده برای کنترل «عمودی» زنجیره ارزش فناوریهای پیشرفته است. چین با این سیاست نهتنها بهدنبال حفظ برتری خود در تأمین مواد خام است؛ بلکه به حوزههای پردازش و دانش فنی و انحصار صنعتی نیز تسلط پیدا کرده است. چنین کنترلی میتواند باعث بیثباتی زنجیره جهانی تولید تراشهها، تلفنهای هوشمند، خودروهای خودران، رایانهها و حتی سامانههای نظامی شود.

بااینحال، برخی تحلیلگران بر این باورند که محدودسازیهای پیدرپی چین در بلندمدت ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد؛ چراکه کشورهای دیگر از این فرصت برای توسعه ظرفیتهای داخلی خود در حوزه استخراج و فراوری و تولید عناصر حیاتی استفاده خواهند کرد. هرچند بازسازی زنجیرههای تأمین فرایندی زمانبر و پرهزینه است، فشارهای ژئوپلیتیکی میتواند انگیزه کافی برای عبور از وابستگی به چین را فراهم کند.
آینده این بازی هنوز مشخص نیست؛ اما آنچه روشن است، ادامهداربودن روند محدودیتها خواهد بود. چین نمیخواهد زنجیره تأمین جهانی را نابود کند؛ بلکه هدفش آن است که این زنجیره را به بستری برای اعمال قدرت اقتصادی و سیاسی خود تبدیل کند. در نتیجه، باید منتظر مراحل بعدی و عناصر هدف جدید باشیم. دنیای فناوری وارد دورانی تازه از رقابت بر سر منابع شده است؛ رقابتی خاموش اما سرنوشتساز.