محققان به تازگی 293 تغییر ژنی جدید در افسردگی شناسایی کردهاند که ریسک ابتلا به این اختلال را افزایش میدهند.
به گزارش تکناک، دانشمندان در حال حاضر با این شناسایی میتوانند به طور دقیقتری ارزیابی کنند که آیا یک فرد به دلیل ویژگیهای ژنتیکی خود بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی میباشد یا خیر. لازم است بدانید که 293 تغییر ژنی 42 درصد بیشتر از آن چیزی میباشد که پیش از این شناخته شده بود.
در یک مطالعه بزرگ که اطلاعات ژنتیکی 688,808 نفر مبتلا به افسردگی و 4,364,225 نفر از یک گروه مقایسهای را بررسی کرد، در مجموع 697 تغییر ژنی در 635 ناحیه از ژنها شناسایی شدند، که با افسردگی ارتباط داشتند. از این تعداد، 293 تغییر جدید بودند.
این نتیجه حاصل تلاشهای هشت ساله یک گروه بینالمللی از دانشمندان به رهبری محققان دانشگاههای ادینبورگ و کینگ کالج لندن، همراه با پژوهشگران دانشگاههای مختلف است.
اندی برن، دانشمند دانشگاه کوئینزلند گفت: «تحقیقات ما عوامل ژنتیکی زیادی را شناسایی کرده، که در بروز افسردگی نقش دارند و نشان میدهند که افسردگی نتیجه ترکیب پیچیدهای از ژنها است. این یافتهها فرصتهای جدیدی را برای بهبود درمان و حمایت از افرادی که افسردگی دارند، فراهم میکند.»
اگرچه مشخص است که عوامل بیولوژیکی و محیطی پیچیدهای در ریسک ابتلا به افسردگی تأثیر دارند، اما این نقشه ژنتیکی تازه کشفشده میتواند به پزشکان کمک کند تا سریعتر افرادی که بیشتر مستعد ابتلا به این اختلال هستند، شناسایی کنند.
پژوهشگران دانشگاه سیدنی، جیکوب کرواس و ایان هیکی، توضیح دادند که چرا درک نقش ژنتیک در افسردگی مهم است. آنها عنوان کردند: «دو نفر را تصور کنید، که یکی ریسک ژنتیکی بالایی برای ابتلا به افسردگی دارد و دیگری دارای ریسک پایینی در این زمینه است. هر دو شغل خود را از دست میدهند. فرد با ریسک بالا، از دست دادن شغل را به عنوان تهدیدی برای ارزش و وضعیت اجتماعی خود تجربه میکند. او احساس شرم و ناامیدی دارد و نمیتواند خود را برای جستوجوی شغل جدید تشویق کند. اما فرد دیگر، از دست دادن شغل را به شرکت مربوط میداند. این دو نفر رویداد را به طور متفاوتی درک میکنند.»
البته این تنها یک توضیح ساده میباشد و واقعیت وضعیت افسردگی بسیار پیچیدهتر است. اما اگر فردی تغییرات ژنی زیادی داشته باشد، ریسک ابتلا به افسردگی برای او بیشتر میشود. افرادی که از نظر بیولوژیکی بیشتر مستعد افسردگی هستند، میتوانند از درمانهای خاصی بهرهمند شوند.
این مطالعه از دادههای ژنتیکی 29 کشور مختلف استفاده کرده است، به طوری که حدود یک چهارم شرکتکنندگان (24 درصد) از نژاد غیراروپایی بودند. این تنوع باعث شناسایی حدود 100 تغییر ژنی جدید شد، که در مطالعات قبلی با تمرکز بر جمعیتهای اروپایی، پیدا نشده بودند.
این مسئله نشاندهنده نیاز به تحقیقات بیشتر درباره افسردگی در میان جمعیتهای آفریقایی است، که در مطالعات جهانی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
مانند بسیاری از بیماریها، داشتن یک تغییر ژنی به تنهایی ریسک ابتلا به افسردگی را زیاد نمیکند، اما هرچه تعداد تغییرات بیشتر باشد، ریسک ابتلا نیز افزایش مییابد.
پژوهشگری به نام بریتنی میچل گفت: «افسردگی یک مشکل بزرگ است و ما هنوز اطلاعات کافی برای درمان و پیشگیری بهتر آن نداریم.»
این تحقیقات میتواند به پژوهشگران کمک کند تا داروهای مؤثرتری برای درمان افسردگی پیدا کنند، از جمله استفاده مجدد از داروهایی که برای درمان بیماریهای دیگر مثل درد مزمن یا نارکولپسی استفاده میشوند.
علاوه بر دارو، شناسایی افرادی که ریسک ژنتیکی بالاتری دارند، میتواند به آنها کمک کند تا از روشهای خاصی برای مقابله با فشارهای زندگی بهره بگیرند، چرا که این فشارها میتوانند یکی از عوامل اصلی افسردگی باشند.
در این مطالعه تغییرات قابل توجهی در ژنهایی مثل DRD2، FURIN و CYP7B1 شناسایی شد، که در فرایندهای عصبی مانند: التهاب، تولید هورمونهای عصبی و عملکرد سیناپسی نقش دارند.
این تحقیق به طور قابل توجهی درک محققان را از نقش ژنتیک در اختلالات عصبی و سیناپسی در مغز افراد دارای افسردگی، گسترش میدهد و راه را برای درمانهای خاصی که بر این فرایندها متمرکز هستند، باز میکند.
این مطالعه میتواند به کاهش فشار روی افراد افسرده و تشخیص غلط در مورد بیماریهای روانی و نورولوژیکی کمک کند و درمانهای دارویی و رفتاری مؤثرتری را به دنبال داشته باشد.
به طور کلی، این مطالعه نشان داد که عوامل ژنتیکی حدود 37 درصد از وراثت افسردگی را تشکیل میدهند. در حالی که 63 درصد به عوامل دیگری مانند استرس، تجربههای منفی و سبک زندگی مربوط میباشد، اما همین 37 درصد نیز عدد قابل توجهی است.
همچنین افرادی که تغییرات ژنی مرتبط با افسردگی را دارند، به طور آماری 50 درصد احتمال دارد که این تغییرات را به فرزندان خود منتقل کنند، البته این به معنی ابتلای قطعی به افسردگی در نسل بعدی نیست، چرا که عوامل محیطی نیز تأثیرگذار هستند.
شناسایی این تغییرات و درک نقش آنها در افسردگی، میتواند فشارهای مختلف را در این بیماران کاهش دهد و به تشخیص درست کمک و روند درمان را تسریع کند.
دیدگاهها 1