یک تحقیق پیشگام با نقشهبرداری تغییرات مغزی در حدود 1300 نفر با شش نوع بیماری روانی مختلف، تنوع فوقالعادهای از تغییرات مغزی را در افراد مبتلا به بیماریهایی مانند افسردگی شدید و اسکیزوفرنی نشان داده است.
به گزارش تکناک،این مطالعه که در مجله Nature Neuroscience منتشر شد و توسط محققان موسسه ترنر انجام شد، از تصویربرداری مغز برای اندازهگیری اندازه یا حجم بیش از 1000 ناحیه مختلف مغزی استفاده کرد.
فهرست مطالب
روشهای آماری نوآورانه، تفاوتهای فردی را آشکار میکنند
دکتر اشلی سگال که رهبری این تحقیق را بر عهده داشت، گفت: طی چند دهه گذشته، محققان مناطق مغزی را ترسیم کردهاند که کاهش حجم را در افراد مبتلا به طیف گستردهای از بیماریهای روانی نشان میدهد، اما این کار تا حد زیادی بر افراد محدودی متمرکز شده است که این مسئله درک آنچه در مغز آنها اتفاق میافتد را دشوار میسازد.
وی افزود: برای درک این موضوع این مثال را در نظر بگیرید که دانستن اینکه میانگین قد جمعیت استرالیا حدود 1.7 متر است، به من اطلاعات کمی در مورد قد همسایهام میدهد.
محققان با استفاده از تکنیکهای آماری جدیدی که توسط پروفسور آندره مارکواند در موسسه دوندرز هلند توسعه داده شده است، مناطقی را در مغز ترسیم کردند که حجمهای که بهصورت غیرعادی کوچک یا بزرگ هستند را در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، افسردگی، اختلال دوقطبی، وسواس، اختلال اجباری، اختلال کم توجهی و بیش فعالی یا اختلال اوتیسم نشان میدهد.
پروفسور الکس فورنیتو، سرپرست تیم تحقیقاتی گفت: ما از یک مدل آماری برای ایجاد انتظارات در مورد اندازه مغز با توجه به سن و جنسیت افراد استفاده کردیم. سپس میزان انحراف حجم مغز یک فرد از این انتظارات را اندازهگیری کردیم، دقیقاً مانند نمودارهای رشد که معمولاً برای قد و وزن در اطفال استفاده میشود.
پروفسور فورنیتو میگوید: ما یافتههای قبلی را تأیید کردیم که نشان دادند در بیماریهای روانی گوناگون، نواحی خاص مغز انحرافات زیادی در حجم مغز نشان میدهند و این امر در افراد مختلف بسیار متفاوت است، بهطوری که بیش از 7 درصد از افراد با تشخیص یک بیماری یکسان، انحراف عمدهای را در همان ناحیه مغز نشان نمیدهند.
این نتیجه به این معنی است که تعیین اهداف درمانی یا مکانیسمهای علنی تنها با تمرکز بر میانگینهای گروهی کاری دشوار است. همچنین ممکن است توضیح دهد که چرا افراد با تشخیص یکسان یک بیماری، تنوع گستردهای را در علائم و نتایج درمان نشان میدهند.
کشف ارتباطات و اهداف درمانی بالقوه
محققان اتصال مناطقی که انحرافات حجم زیادی را نشان میدهند، بررسی کردند. از آنجایی که مغز یک شبکه است، اختلال در یک ناحیه میتواند گسترش یابد و بر سایر نقاط متصل تأثیر بگذارد. سگال گفت: ما متوجه شدیم که در حالی که در افراد مختلف انحرافات در مناطق مختلف مغز رخ میدهد، اغلب به نواحی مشترک بالادست یا پایین دست متصل میشوند، به این معنی که در مدارهای مغزی یکسانی جمع میشوند.
وی ادامه داد: این امکان وجود دارد که این همپوشانی در سطح مدار، مشترکات بین افراد با تشخیص مشابه را توضیح دهد، مثلاً اینکه چرا دو فرد مبتلا به اسکیزوفرنی عموماً علائم مشترک بیشتری نسبت به یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی و یک فرد مبتلا به افسردگی دارند.
محققان از رویکرد جدید خود برای شناسایی اهداف درمانی موثر برای اختلالات مختلف استفاده کردند. سگال توضیح داد: ما به این نتیجه رسیدیم که مدارهای خاص مغز ترجیحاً در برخی از اختلالات دخیل هستند، که همین مسئله نشان میدهد آنها اهداف درمانی موثر هستند. با این حال، یافتههای ما نشان میدهد که این اهداف تنها برای زیرمجموعهای از افراد مناسب خواهند بود. به عنوان مثال، ما شواهدی پیدا کردیم که مدارهای مغز مرتبط با نواحی جلویی، ترجیحاً در افسردگی نقش دارند. این مدارها معمولاً به عنوان اهدافی برای درمانهای غیرتهاجمی تحریک مغز استفاده میشوند، اما دادههای ما نشان میدهد که آنها ممکن است اهداف مؤثری برای حدود 1/3 افراد باشند.
پروفسور فورنیتو گفت: رویکرد توسعه یافته توسط ما، فرصتهای جدیدی را برای نقشهبرداری تغییرات مغزی در بیماریهای روانی نشان میدهد. چارچوبی که ما ایجاد کردهایم به ما امکان میدهد تا تنوع تغییرات مغزی در افراد مبتلا به بیماریهای روانی را در سطوح مختلف، از مناطق مختلف گرفته تا مدارها و شبکههای مغزی گستردهتر، درک کنیم، و بینشی عمیقتر از نحوه تأثیرگذاری مغز در افراد مختلف ارائه میدهد.