از زمان بحران مالی 2008 و رکود بزرگ، سرمایه گذاران و مدیران اجرایی به دنیایی با نرخ بهره پایین و تورم کم عادت کردند اما این شرایط خیلی دوام نداشت.
به گزارش تکناک، در سال 2021، تورم در بسیاری از نقاط جهان به شدت شروع به افزایش کرد و در سال 2022 ایالات متحده شاهد بدترین تورم خود در دهه های اخیر بود.
در اکتبر 2022، صندوق بین المللی پول هشدار داد که تورم ( همراه با افزایش نرخ بهره بانک های مرکزی که برای مبارزه با آن طراحی شده است) می تواند کل اقتصاد جهانی را تهدید کند . این هشدار دلیل خوبی برای درک علت تورم و نحوه مدیریت کاهش تدریجی قدرت خرید است.
تورم چیست؟
تورم به عنوان افزایش قیمت ها در یک اقتصاد تعریف می شود و در سال 2022 به عنوان یکی از بزرگترین تهدیدها برای رونق جهانی ظاهر شده است.
زمانی که قیمت ها به طور غیرمنتظره ای افزایش می یابد، پول ارزش قبلی اش را از دست می دهد،که می تواند تقاضا برای افزایش قیمت ها را تحریک کند که سپس باعث تورم بیشتر می شود. هنگامی که قیمت ها سریع افزایش می یابد، عملکرد اساسی یک اقتصاد می تواند از بین برود. برای مثال، در دورههای «ابرتورم»، مردم در لحظهای که دستمزد دریافت میکنند برای خرج کردن پول عجله میکنند، زیرا هر ساعتی که برای خرج کردن صبر میکنند به معنای قیمتهای بالاتر است.
به همین دلیل، بانکهای مرکزی معمولاً یک هدف تورمی تعیین میکنند و از نرخهای بهره استفاده میکنند تا اطمینان حاصل کنند که قیمتها با سرعت از پیش تعیینشده افزایش مییابند. اندکی تورم اگر کنترل شده و پیش بینی شده باشدمعمولاً بی ضرر است،. فدرال رزرو آمریکا قصد دارد هر سال قیمت ها را 2 درصد افزایش دهد.
اما از بهار سال 2021، قیمت ها در بسیاری از نقاط جهان سریعتر از ایالات متحده افزایش یافته است. تورم یا inflation (rise in price level in an economy over time) بالا بسیاری از بانکهای مرکزی را مجبور به افزایش نرخ بهره کرده است، که رشد جهانی را کاهش میدهد و حتی میتواند باعث ایجاد رکود در برخی کشورها در سال 2023 شود
برای درک اینکه بانکهای مرکزی چه کاری انجام میدهند، و اقدامات آنها ممکن است چه تأثیراتی بر کسبوکارها داشته باشد، میتوان با اصول اولیه تورم و علل آن شروع کرد.
چه چیزی باعث تورم می شود؟
در اصل، تورم ناشی از تقاضای بیش از حد نسبت به عرضه است. به طور دقیقتر، همانطور که بن برنانکی، رئیس سابق فدرال رزرو در کتاب درسی اقتصاد کلان خود با اندرو آبل مینویسد: «تورمزمانی اتفاق میافتد که مقدار کل کالاهای مورد نیاز در هر سطح قیمتی خاص سریعتر از کیفیت کل کالاهای عرضهشده در آن سطح قیمت افزایش مییابد.»
اما چه چیزی باعث می شود تقاضا از عرضه پیشی بگیرد؟ این ممکن است به دلایل مختلف اتفاق بیفتد، و برای درک آنها، توجه به سه رکن اقتصاد کلان که دیوید ماس در کتاب خود” راهنمای مختصر اقتصاد کلان: آنچه مدیران، مدیران و دانشجویان باید بدانند” توضیح میدهد، کمک میکند. ماس کتاب را بر اساس بازده (میزان تولید یک اقتصاد)، پول (میزان ارزی که مردم دارند یا به راحتی می توانند به آن دست پیدا کنند) و انتظارات (آنچه مردم فکر می کنند در آینده اتفاق می افتد) شکل می دهد. هر سه عامل در inflation نقش دارند.
شوک های عرضه: تورم اغلب به دلیل شوک های عرضه اتفاق می افتد – اختلالات عمده در یک ورودی مهم اقتصادی، مانند انرژی. به عنوان مثال، اگر بسیاری از میادین نفتی به دلیل جنگ، تولید نفت را متوقف کنند، قیمت انرژی افزایش می یابد. از آنجایی که انرژی یک ورودی حیاتی برای تولید تقریباً هر کالای دیگری است، قیمت سایر کالاها نیز افزایش می یابد. این اغلب ” تورم ناشی از هزینه تولید ” نامیده می شود.
عرضه پول: همانطور که ماس توضیح می دهد، افزایش عرضه پول باعث تورم می شود. او در این کتاب مینویسد: مصرفکنندگان با پول نقد بیشتر در جیبها و حسابهای بانکیشان، اغلب دلایل جدیدی برای خرید پیدا میکنند. اما اگر عرضه کالاها و خدمات در این مدت افزایش نیافته باشد، تقاضای فزاینده مصرفکنندگان برای محصولات به سادگی قیمتها را افزایش میدهد و در نتیجه inflation را تحریک میکند. اقتصاددانان گاهی اوقات میگویند که تورمزمانی افزایش مییابد که «پول بیش از حد به دنبال کالاهای کم است.» این گاهی اوقات به عنوان تورم ناشی از فشار تقاضا » نامیده میشود.
نظریه تورم ناشی از عرضه پول توسط اقتصاددانی به نام میلتون فریدمن رایج شد که می گوید تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است.
درست است که افزایش عرضه پول می تواند باعثتورم شود، اما ادعای فریدمن بسیار قوی بود. در واقع، اگر بخواهید دلایل تورم را به یک چیز خلاصه کنید، ممکن است تورم ناشی از عرضه پول دلیل اصلی محسوب شود.
انتظارات و مارپیچ ها: ، علت تورم در بسیاری از مدل های تورم افزایش عرضه پول نیست، بلکه افزایش غیرمنتظره عرضه پول است. آنچه مشهود است این است که اگر همه بدانند تقاضا افزایش مییابد (چون پول بیشتری جریان دارد)، عرضه برای مطابقت با آن افزایش مییابد. در این هنگام این افزایش غیرمنتظره تقاضا (یا کاهش عرضه) است که باعث تورم می شود.
در همین راستا، میزان تورمی که مردم انتظار دارند بر میزان inflation واقعی تأثیر می گذارد. با افزایش قیمت کالاها، کارگران نمی توانند با دستمزد خود کالای زیادی خرید کنند. بنابراین، اگر مردم انتظار تورم بالاتری داشته باشند، برای حفظ استاندارد زندگی خود برای دستمزدهای بالاتر چانه زنی خواهند کرد. اما اگر کسبوکارها انتظار این تورم دستمزد را داشته باشند، قیمتها را بیشتر افزایش میدهند، که میتواند باعث ایجاد چیزی شود که «مارپیچ دستمزد-قیمت» نامیده میشود که تورم بیشتر را تحریک میکند. خوشبختانه، مارپیچ دستمزد-قیمت نسبتاً نادر است.
به گزارش تکناک، از آنجایی که انتظارات مردم بسیار مهم هستند، بانکهای مرکزی سخت تلاش میکنند تا اعتبار خود را نسبت به تورم حفظ کنند و انتظارات تورمی را ثابت نگه دارند. این اساساً به این معنی است که آنها میخواهند همه را متقاعد کنند که میتوانند به هدف تورم خود برسند، به طوری که مردم نگران دادههای تورم ماه به ماه نباشند و فقط فرض کنند که تورم هر چه بانک مرکزی بگوید افزایش خواهد یافت.
بیکاری و تورم
به یاد بیاورید که ریشه تورم تقاضای بیش از حد نسبت به عرضه است. راه دیگری برای تفکر در مورد همین ایده این است که بپرسیم در هر برهه زمانی در اقتصاد چقدر «کسادی» وجود دارد. یک اقتصاد با استفاده از زمان و نبوغ مردم، ماشین آلات و سایر زیرساخت ها و منابع طبیعی، کالا تولید می کند. اما به دلایل مختلف، گاهی اوقات اقتصادها به اندازه ای که می توانند تولید نمی کنند: تعداد زیادی از کارگران بدون شغل، کارخانه هایی که چیزی تولید نمی کنند و غیره وجود دارد. در پی بحران مالی 2008، این بیکاری بالا در بسیاری از کشورها اتفاق افتاد. “سستی” زیادی در اقتصاد وجود داشت، به این معنی که بسیاری از منابع اقتصادی برای تولید مورد استفاده قرار نمی گرفتند.
در اقتصادی با کسادی زیاد، خطر پیشی گرفتن تقاضا از عرضه و در نتیجه ریسک inflation کمی وجود دارد. اگر تقاضا به طور ناگهانی افزایش یابد، کارگران بیکار استخدام میشوند، کارخانهها بازگشایی میشوند و تولید افزایش می یابد. تورم اغلب زمانی که یک اقتصاد بسیار نزدیک به ظرفیت کامل خود عمل می کند ( زمانی که کسادی بسیار کمی وجود دارد ) اتفاق می افتد. به همین دلیل، تورم زمانی که نرخ بیکاری پایین است رایج تر است. هنگامی که اکثر کارگران شغل داشته باشند، توانایی مطالبه دستمزدهای بالاتر را دارند که می تواند قیمت ها را افزایش دهد. و کارگران زیادی برای پاسخ به هر تقاضای اضافی وجود ندارد.
بیکاری پایین همیشه باعث تورم نمی شود. اما زمانی که یک اقتصاد با ظرفیت کامل یا نزدیک به آن کار میکند، بین تورم پایین و بیکاری کم حداقل در کوتاهمدت یک جابجایی وجود دارد.
افزایش نرخ بهره چگونه به تورم کمک می کند؟
بانک های مرکزی از نرخ بهره برای کنترل تقاضا و تورم استفاده می کنند. اگر تورم بالا باشد، هدف خود را برای نرخ بهره کوتاه مدت افزایش می دهند. نرخ بهره بالاتر باعث می شود هزینه های استقراض برای شرکت ها و مصرف کنندگان جذابیت کمتری داشته باشد، که منجر به تقاضای کمتر برای کالاها و سرمایه گذاری می شود. از آنجایی که inflation ناشی از پیشی گرفتن تقاضا از عرضه است، کاهش تقاضا برای همسو کردن آن با عرضه، فشارهایی را که باعث افزایش قیمتها میشد، کاهش میدهد.
بانکهای مرکزی روشهای مختلفی برای تأثیرگذاری بر نرخهای بهره دارند، اما در ایالات متحده اصلیترین روش «عملیات بازار باز» نامیده میشود. کمیته بازار آزاد فدرال، نرخ بهره هدف خود را تعیین می کند و سپس فدرال رزرو اوراق قرضه و سایر دارایی ها را خریداری و می فروشد تا بر عرضه پول و نرخ بهره کوتاه مدت تأثیر بگذارد.
تورم چگونه سنجیده می شود؟
معیار های مختلفی برای سنجش تورم وجود دارد که تلاش همه آنها این است که میزان تغییرات یک سری کالا را دنبال کنند.شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI یکی از پر استنادترین شاخص سنجش تورم است.
CPI میانگین قیمت یک سبد کالایی را که خانوارها می خرند، با پولی که برای آن هزینه می کنند را ردیابی می کند. وقتی CPI افزایش می یابد، به این معنی است که قیمت هایی که خانوارها با آن مواجه هستند، به طور متوسط افزایش یافته است.
اقتصاددانان اغلب ترجیح می دهند به “CPI اصلی” نگاه کنند، که CPI بدون قیمت مواد غذایی و انرژی است. دلیل آن این است که این دو دسته بی ثبات هستند. قیمت آنها ماه به ماه به طور غیرعادی زیاد افزایش و کاهش می یابد. با نگاه کردن به سطح متوسط قیمت بدون این دو دسته، راحت تر می توان فهمید که آیا اقتصاد در حال افزایش قیمت ها است یا خیر.
معیارهای دیگری نیز وجود دارد، از جمله شاخص قیمت تولیدکننده، که قیمتی را که کسبوکارها برای نهادهها میپردازند، و شاخص هزینههای مصرف شخصی، که قیمتهای مصرفکننده را با استفاده از روششناسی متفاوت اندازهگیری میکند،
در حال حاضر چه چیزی باعث تورم شده است ؟
تورم بالا در یک سال و نیم گذشته احتمالاً ریشه در عوامل عرضه و تقاضا دارد. در سمت عرضه، ناهنجاری های حمل و نقل و کمبود کارگران ناشی از همه گیری کووید-19 همراه با جهش قیمت انرژی و مواد غذایی ناشی از حمله به اوکراین بود. هزینه انرژی و حمل و نقل قیمت بسیاری از کالاها را به طور غیرمنتظره ای افزایش داد که این افزایش قیمت باعث ایجاد موج تورمی در اقتصاد دنیا شد.
در سمت تقاضا، بسیاری از کشورها مبالغ هنگفتی را به خانوارها و شرکتها در طول همهگیری پرداخت کردند تا اطمینان حاصل کنند که میتوانند قرنطینهها و و تعطیلی نیرو ها را مدیریت کنند. این امر باعث افزایش عرضه پول شد و ممکن است به رشد و افزایش inflation کمک کند. تقاضا برای کالاهای فیزیکی به طور چشمگیری در طول همه گیری افزایش یافت، زیرا مصرف کنندگان پول داشتند و به دلیل همه گیری کرونا نمی توانستند آن را برای رستوران ها یا خدمات دیگر خرج کنند.
هیچکس دقیقاً نمیداند که این عوامل مختلف چقدر در آن تأثیر داشتهاند. اما یک مطالعه توسط اقتصاددانان فدرال رزرو نیویورک تخمین زده است که 40 درصد از افزایش قیمت ها در سال 2021 ناشی از عوامل سمت عرضه و 60 درصد به دلیل عوامل سمت تقاضا بوده است.
تورم کی کاهش می یابد؟
باز هم، هیچ کس واقعاً نمی داند. اما تا زمان نوشتن این مقاله، در اینجا برخی از پیش بینی ها وجود دارد:
فدرال رزرو انتظار دارد تورم در سال 2022 به اوج خود برسد و در سال 2023 کاهش یابد. اما تا سال 2025 شاهد بازگشت تورم به هدف 2 درصدی خود نیست.
اقتصاددانان مورگان استنلی پیش بینی کردند که تورم جهانی در سه ماهه چهارم سال 2022 به اوج خود خواهد رسید.
اقتصاددانان گلدمن ساکس انتظار دارند که تورم اصلی PCE در سال 2023 به میزان قابل توجهی کاهش یابد و از حدود 5 درصد سالانه به 3 درصد برسد.
نحوه مدیریت تورم
بیشتر جنبه های مدیریت خوب تحت تأثیرتورم قرار نمی گیرند. اما چند نکته وجود دارد که مدیران در این مدت باید در نظر بگیرند. اول این است که چگونه با پتانسیل افزایش قیمت ها مقابله کنیم.. ابتدایی ترین استراتژی این است که مطمئن شوید که یک خط مشی برای زمان و نحوه تغییر قیمت های خود دارید و هر کاری که می توانید برای کاهش هزینه ایجاد این تغییرات انجام دهید. این هزینههای تغییر قیمتها، که اقتصاددانان آن را «هزینههای منو» مینامند، میتوانند با هم تجمیع شوند.
یکی دیگر از توصیه های مدیریتی در دوران تورم برقراری ارتباط حتی بیشتر از حد معمول با کارمندان و تمرکز بر روحیه است. هنگامی که بازار کار کساد است، ممکن است لازم باشد برای حفظ کارمندان بیشتر تلاش کنید، این امر ممکن است دشوار باشد زیرا به دلیل افزایش نرخهای بهره، تامین بودجه مورد نیاز برای این کار ممکن است مشکل باشد . لو شیپلی مدرس مدرسه بازرگانی هاروارد توصیه میکند اولویت بندی کارمندانی را که بیشتر به حفظ آنها نیاز دارید و تمرکز بر فرهنگ سازمانی مجموعه، یک جنبه ضروری برای حفظ کارمندان است.
این نحوه مدیریت بیماری است اما شما همچنین به برنامه ای برای مدیریت از طریق درمان نیاز دارید. بانکهای مرکزی با افزایش نرخهای بهره با تورم مبارزه میکنند، بنابراین شرکتها باید استراتژیها و عملیات خود را نیز در پرتو آن ارزیابی کنند. نرخ بهره بالاتر هزینه وام را افزایش می دهد و عموماً علاقه سرمایه گذاران را به سمت سودهای کوتاه مدت سوق می دهد.