نگاه کردن به آسمان پرستاره شب باعث می شود که انسان با تعجب این سوال را مطرح کند که آیا واقعاً در این جهان تنها هستیم یا نه .
به گزارش تک ناک، اگر هرگز این سوال را از خود نپرسیده اید، در این عکس چشم اندازی از وسعت جهان ما وجود دارد.
در بهترین شرایط، از نظر تئوری، می توانید حدود 5000 ستاره را با چشم غیرمسلح بشمارید. تصویر زیر مقایسه بین کهکشان ما (کهکشان راه شیری) و خورشید ما را نشان می دهد. ستاره های آسمان شب ما در مقایسه با کهکشان راه شیری یک نقطه کوچک خواهد بود و این فقط یک کهکشان است. ممکن است کسی بپرسد “خب، چند کهکشان وجود دارد؟” برآوردهای فعلی نشان می دهد که ممکن است بین 100 تا 200 میلیارد کهکشان یا حتی بیشتر وجود داشته باشد. تصور می شود که تعداد کل ستاره های این کهکشان ها چیزی در حدود 1022-1024 ستاره باشد . حالا تعداد سیارات بالقوه اطراف این ستاره ها را تصور کنید.
بیایید در اینجا کمی بیشتر دقیق شویم و تعداد احتمالی سیارات میزبان حیات هوشمند را محاسبه کنیم. اول از همه، همه سیارات مانند زمین نیستند. اما در تمام این سیارات، حداقل برخی باید شبیه زمین ما (از نظر دما و در دسترس بودن آب مایع) باشند. یک مطالعه PNAS تخمین میزند که حدود 22 درصد از ستارههای خورشید مانند میتوانند سیارهای شبیه به زمین در منظومه شمسی خود داشته باشند. تصور کنید که حداقل 1درصد (11020) از این سیارات شبیه قابل سکونت هستند. این به این معنی است که به ازای هر دانه شن در تمام سواحل جهان حدود صد سیاره زمین مانند قابل سکونت وجود دارد (تقریباً 7.5 1018 دانه). دفعه بعد که آسمان شب را دیدید یا از یک ساحل دیدن کردید به این فکر کنید.
در مورد حیات در این سیارات قابل سکونت شبیه زمین چطور؟ اکنون فراتر از این نقطه، ما فقط میتوانیم حدس بزنیم. بیایید بگوییم پس از میلیاردها سال، زندگی حداقل در 1درصد از این سیارات ایجاد می شود.
اگر این درست باشد، به این معنی است که به ازای هر دانه شن در جهان، جایی یک سیاره هست که در آن حیات وجود دارد. اگر این خط استدلال را برای ظهور حیات هوشمند ادامه دهید، تخمین می زنید که تنها در کهکشان ما، حداقل باید 10هزار تمدن هوشمند وجود داشته باشد.
اگر این فرضیات درست باشد (یک احتمال منطقی)، و ممکن است بیش از 100هزار تمدن فرازمینی هوشمند در کهکشان ما وجود داشته باشد، آیا نباید انواع سیگنال ها را از سیارات دیگر دریافت کنیم؟
تاکنون سیگنالی دریافت نکرده ایم
انریکو فرمی این استدلال قانعکننده را در هنگام نهار در سال 1950 برای همکارانش ارائه کرد. این ایده از زمان پیدایش، اخترشناسان سراسر جهان را متحیر کرده است. به عبارت ساده، پارادوکس (paradox) فرمی ناسازگاری بین احتمال بالای فرض شده و فقدان شواهد قاطع برای حیات فرازمینی هوشمند است.
با این نگرش، بیگانگان فرازمینی میبایست تاکنون زمین را ملاقات کرده باشند. فِرمی در گفتگویی غیررسمی بیان کرد که هیچ مدرک اینچنینی وجود ندارد، که باعث شد بپرسد «همگان کجا هستند؟» تلاشهای بسیاری برای توضیح پارادوکس فرمی انجام شده است، که اساساً یا اشاره میکنند که زندگی فرازمینی هوشمند بشدت نایاب است، یا دلایلی را برای برقرار نکردن تماس یا ملاقات نکردن زمین توسط چنین تمدنهایی پیشنهاد میکنند.
توضیحات احتمالی برای پارادوکس فرمی
ما نمی توانیم پاسخ پارادوکس فرمی را بدانیم. با این حال، جامعه علمی برخی از پاسخ های ممکن را می دهد. بیایید آنها را به دو دسته کلی تقسیم کنیم. ما آنها را باورمند و غیر باورمند می نامیم.
روایت ناباوران از پارادوکس فرمی روایتی ساده است. هیچ حیات فرازمینی وجود ندارد. به عبارت دیگر، بیگانگان هوشمند و در نتیجه هیچ تماسی وجود ندارد. در انتخاب یک نظام اعتقادی، همه آزادند، مشروط بر اینکه توضیحی برای اثبات نقیض (در این مورد، ریاضی) شواهد ارائه کنند.
توضیح در این مورد، نظریه تصفیه بزرگ است. این نظریه ای است که می گوید نقطه ای در روند تکاملی زندگی هوشمند وجود دارد که عبور از آن تقریباً غیرممکن است.
اگر اینطور باشد، سرنوشت ما در گرو پاسخ به این سوال است که “در چه مقطعی از زمان این تصفیه اتفاق افتاد؟”
سه احتمال وجود دارد: ما اولین تمدن هوشمند هستیم، ما خاص هستیم، یا محکوم به فنا هستیم.
ما اولین تمدن هوشمند در جهان هستیم
آیا حیات روی زمین طولانی ترین دوره تکامل بدون وقفه ای است که هر سیاره ای بعد از زمان انفجار بزرگ تجربه کرده است؟ این احتمال وجود دارد که حیات در بسیاری از سیارات آغاز شده باشد، اما رویدادهای فاجعهبار تصادفی تکامل آن را در مراحل اولیه (یا بعدی) متوقف کرده اند. در این احتمال، ممکن است نوعی حیات در سیارات دیگر وجود داشته باشد، اما ما در توسعه هوش و توانایی برقراری ارتباط از آنها جلوتر هستیم. ما اول هستیم.
ما خاص هستیم زیرا از فیلتر بزرگ عبور کرده ایم
خورشید ما یک ستاره نسبتا جوان است و منظومه شمسی ما نیز همینطور است. ستاره ها و منظومه های ستاره ای وجود دارند که میلیون ها و میلیاردها سال قبل از ما شکل گرفته اند. در این سناریو، فرض بر این است که حیات در سیارات دیگر شروع شده و رشد کرده است، اما نتوانسته از تصفیه بزرگ عبور کند. در این صورت، اگر ما اولین نفری هستیم که از تصفیه بزرگ عبور کردهایم که هر تمدن فرازمینی دیگری نتوانسته از آن عبور کند، باید خاص باشیم.
ما محکوم به فنا هستیم زیرا فیلتر بزرگ پیش روی ماست
نیک بوستروم، فیلسوف سوئدی در دانشگاه آکسفورد، پیشنهاد میکند که اگر آثاری از حیات بدوی در مریخ پیدا کنیم، در واقع میتواند خبر بدی باشد. او همچنین پیشنهاد می کند که اگر آثاری از حیات پیچیده در مریخ پیدا کنیم، این می تواند خبر بسیار بدتری باشد. این بدان معنی است که حیات می تواند در سیارات دیگر تکامل یابد، و در سیارات دیگر نیز تکامل یافته است، اما قبل از اینکه بتواند به مرحله برقراری تماس برسد، به واسطه تصفیه بزرگ از بین رفته اند. اگر همه آن100هزار تمدن فرازمینی که احتمالاً می توانستند در کهکشان ما بوجود آمده باشند، پس از رسیدن به سطح معینی از هوش از بین رفته باشند این به این معنی است که این سرنوشت ممکن است برای تمدن انسانی نیز اتفاق بیفتد.
باورمندان می گویند تمدن های فرازمینی در جایی وجود دارند
اگر تمدن های ET وجود داشته باشند، یکی باید به نیمه دیگر تناقض پاسخ دهد. چرا ما هیچ پیام یا سیگنالی از آنها دریافت نکرده ایم؟ برخی پاسخ های قابل قبول و برخی پاسخ های علمی-تخیلی وجود دارد و مرز بین این دو مبهم است.
بیگانگان بازدید کردند، اما هیچ کس در خانه نبود
احتمالاً دایناسورها یا اجداد ماقبل تاریخ ما برخی از موجودات فضایی را روی زمین دیده اند، اما ما آنجا نبودیم تا شاهد آن باشیم. از این گذشته، تنها حدود 300هزار سال از تکامل انسان خردمند روی زمین می گذرد و تاریخ مکتوب تنها به حدود 5500 سال قبل باز می گردد. این مثل یک دانه شن در ساعت شنی زمان است. اگر آنها قبل از این بازدید می کردند، ممکن بود توسط دایناسورها ترسیده باشند، یا اجداد دور ما ممکن است آنها را به عنوان قهرمانان تحسین کنند، اما ما هرگز نمی دانستیم.
آنها انگیزه دیدار یا حتی تماس با ما را ندارند
شاید، ما در یک منطقه متروک دور از کهکشان خود زندگی می کنیم که هیچ کس نمی خواهد از آن بازدید کند، یا بدتر از آن، هیچ کس حتی از وجود آن خبر ندارد. این امکان وجود دارد که بقیه تمدن ها خیلی جلوتر از ما باشند – آنها مستعمره ساخته اند و با یکدیگر در تماس هستند. چرا آنها به برخی از گونه های کنار گذاشته شده در سیاره ای دور اهمیت می دهند؟ یا برعکس، شاید آنها پشت سر ما هستند و هنوز شروع به برقراری ارتباط نکرده اند.
آنها در حال ارتباط هستند، اما ما نمی دانیم چگونه گوش دهیم
شاید آنها در حال فریاد زدن هستند، اما ما نمی دانیم چگونه گوش کنیم. این مانند این خواهد بود که به جای تلفن هوشمند یک دستگاه واکی تاکی حمل کنید و شکایت کنید که کسی با من ارتباط برقرار نمی کند. ممکن است بپرسید، اگر آنها بسیار پیشرفته هستند، چرا به سیگنال های ما پاسخ نمی دهند؟ شاید آنها ما را ابتدایی و بی اهمیت می دانند. بالاخره، پاسخ شما به مورچه ای که می خواهد با شما ارتباط برقرار کند، چیست؟ دکتر میچیو کاکو در مقالهای در سال 2008 در دیلی گریل آن را به خوبی توضیح میدهد: تصور کنید در جادهای روستایی قدم میزنید و با تپه مورچهای روبرو میشوید. آیا ما به سمت مورچه ها می رویم و می گوییم:من برای شما ریزه کاری می آورم. برایتان مهره می آورم من به شما انرژی هسته ای و بیوتکنولوژی می دهم. من را نزد رهبر خود ببرید؟ یا ما اصرار داریم که پا روی چند تا از آنها بگذاریم؟
ارتباط خطرناک است
تصور کنید شکارچیانی در آنجا وجود دارند، و ما احمق های بی گناهی هستیم که سعی می کنیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. استیون هاوکینگ معروف در این مورد به ما هشدار داد. حتی کارل ساگن فکر می کند که ارسال پیام به هوش فرازمینی (METI) عاقلانه نیست. بنابراین، این یک شوخی نیست. یک تازه کار در جهان (Earth : third planet from the Sun in the Solar System) پر از ناشناخته ها باید احتیاط کند و مخفی بماند.
پارادوکس فرمی تنها یکی از سوالات بیپاسخ در علم است. این پارادوکس به تنهایی باعث می شود که به جهل خود پی ببریم. شاید دفعه بعد که یک آسمان پرستاره را دیدید، از خود پرسیده باشید، آیا ما واقعا تنها هستیم؟