فهرست مطالب
عصر اتم، دوران شور و شوق جهان نسبت به قدرت بیکران انرژی هستهای بود، زمانی که مردم میپنداشتند نیروی اتم میتواند جهان را متحول کند.
به گزارش تکناک، با وجود آگاهی از توان ویرانگر سلاحهای هستهای، وعده دستیابی به منبعی تقریباً بینهایت و ارزان از انرژی، چشماندازهای گستردهای برای کاربردهای غیرنظامی در سراسر جامعه گشود.
در بحبوحه رقابتهای تنگاتنگ جنگ سرد و موجی از خوشبینی فناورانه، مهندسان و دانشمندان به بازآفرینی جهان از خودروها و هواپیماها گرفته تا سازههای عمرانی و ابزارهای جنگی، همه از دریچهی انرژی اتمی پرداختند.
آنچه در ادامه میخوانید، نگاهی است به جاهطلبانهترین و در عین حال شکستخوردهترین طرحهای نوآورانهای که عصر اتمی هرگز به تحقق آنها نرسید.
01
از 09NB-36H؛ ظهور و سقوط هواپیماهای اتمی

هواپیمای NB-36H، با نام رسمی “Convair NB-36H Crusader”، یکی از جاهطلبانهترین طرحهای هوانوردی عصر جنگ سرد بود، که تلاشی برای تحقق رؤیای پرواز با انرژی اتمی بود. این هواپیما بر پایه بمبافکن سنگین “B-36 “Peacemaker ساخته شد و در دل خود راکتور هستهای کوچکی را جای داد؛ هرچند این راکتور هیچگاه نیروی محرکه موتورهای آن را تأمین نکرد. هدف از این پروژه، سنجش میزان مقاومت و ایمنی در برابر پرتوهای رادیواکتیو برای طراحی موتورهای هستهای آینده بود. برای حفاظت از خدمه، کابین با ۱۲ تن سرب و لاستیک پوشانده شده بود، پنجرهها سهلایه طراحی شدند و سیستمهای پایش از راه دور برای کنترل تابش نصب گردید. با وجود انجام ۴۷ پرواز آزمایشی موفق، نگرانی از پیامدهای احتمالی سقوط و نشت مواد رادیواکتیو در نهایت باعث توقف پروژه در سال ۱۹۵۷ شد، که پایانی بر رؤیای جاهطلبانه ساخت بمبافکن هستهای آسمان بود.
02
از 09پروژه اوریون؛ پیمایش فضا با بمب هستهای
«پروژه اوریون» یکی از جاهطلبانهترین و رادیکالترین طرحهای فضایی تاریخ -تلاشی آمریکایی برای به حرکت درآوردن فضاپیما با قدرت انفجارهای هستهای- بود. در این طرح نوآورانه قرار بود رشتهای از انفجارهای کنترلشده اتمی، مانند ضربانهایی پرقدرت، فضاپیما را در خلا فضا به جلو برانند. این ایده را فریمن دایسون، فیزیکدان برجسته با حمایت شرکت جنرال اتمیکس دنبال میکرد. قرار بود بمبهای هستهای کوچک پشت صفحهای غولپیکر و جاذب ضربه منفجر شوند تا نیروی رانشی عظیم ایجاد کنند. طراحیهای اولیه از یک فضاپیمای ۱۰۰ تنی میانسیارهای تا سفینهای ۱۰ هزار تنی برای سفر میانستارهای گسترده بود؛ سازهای که میتوانست ظرف چند هفته به مریخ برسد یا در طول یک عمر انسانی به سامانه آلفا قنطورس راه یابد. اما با امضای پیمان منع جزئی آزمایشهای هستهای در سال ۱۹۶۳ و ممنوعیت انفجارهای اتمی در فضا، رؤیاهای اوریون نیز به پایان رسید.
با این همه، «اوریون» همچنان نماد بلندپروازی و تخیل مهندسی عصر اتمی است؛ رؤیایی که نشان میدهد انسان تا کجا میتواند برای فتح آسمانها پیش برود.
03
از 09TV-8؛ تانک هستهای!
کرایسلر TV-8، تانک مفهومی دوران اتمی، نمونهای جسورانه از تلاشهای مهندسی آمریکا برای ترکیب نوآوری و قدرت نظامی بود. این تانک متوسط با قابلیتهای هم در زمین و هم در آب، نماد ایدئال طراحی صنعتی و نظامی عصر هستهای به حساب میآمد. مهمترین ویژگی آن برجک کپسولیشکل بود، که علاوه بر جای دادن خدمه و توپ اصلی ۹۰ میلیمتری، موتور، گیربکس و سوخت را نیز در خود داشت. تمامی این اجزا در پوستهای ضدآب و قابل شناور قرار گرفته بودند و با نیروی الکتریکی قابل حرکت بودند. حتی مهندسان نسخههای آینده را با موتور هستهای کوچک تصور کرده بودند، اما پروژه به دلیل پیچیدگیهای فناورانه و نداشتن برتری چشمگیر نسبت به تانکهای کلاسیک، در سال ۱۹۵۶ متوقف شد و به تاریخ پیوست.
04
از 09فورد ماشین هستهای میسازد؟

حتی در اوج دوران خودروهای بنزینی دهه ۱۹۵۰، مهندسان به دنبال راههایی برای تولید خودروهای برقی بودند و برخی تصور میکردند که میتوان آنها را با انرژی هستهای نیز تغذیه کرد. یکی از مشهورترین نمونهها، خودروی مفهومی فورد با نام “Nucleon” بود؛ خودرویی آیندهنگر که دنیایی را به تصویر میکشید که وسایل نقلیه شخصی با انرژی اتمی حرکت میکنند. این خودرو مجهز به یک راکتور هستهای کوچک قابل تعویض در عقب بود، که بهطور نظری قادر بود خودرو را تا ۵۰۰۰ مایل (۸۰۴۷ کیلومتر) بدون نیاز به سوخترسانی به حرکت درآورد. طراحی آن شامل بدنهای باریک و به سبک عصر جت و کابین جلو برای کاهش مواجهه سرنشینان با تابش بود. اگرچه تنها به صورت مدل غیرعملی ساخته شد، اما Nucleon تجسم باور دوران خود به انرژی هستهای بیپایان و قابل حمل بود. در نهایت، نگرانیهای ایمنی، محدودیت در کوچکسازی راکتور و ترس عمومی از تابش باعث شد که Nucleon به جای خودروی عملی، به نمادی از خوشبینی هستهای میانه قرن تبدیل شود.
05
از 09توپهای گلف اتمی
دکتر ویلیام ال. دیویدسون از شرکت B.F. Goodrich در دهه ۱۹۵۰، توپ گلفی معرفی کرد که در آن مقادیر جزئی ماده رادیواکتیو جاسازی شده بود تا با شمارشگر گایگر قابل ردیابی باشد. این طرح وعده دنیایی را میداد که بازیکنان گلف هرگز توپ خود را گم نکنند و تنها با شنیدن صدای شمارشگر آن را دنبال کنند. هر توپ حاوی حدود ۱/۵۰ گرم ایزوتوپ رادیواکتیو بود که برای آشکارسازی با دستگاه دستی کافی بود و بهطور نظری خطرناک نبود. هرچند، این ایده بینقص نبود؛ بازیکنان باید در فاصله چند فوتی توپ قرار میگرفتند تا قابل شناسایی باشد و هزینه یک شمارشگر گایگر بسیار بالاتر از یک جعبه توپ جدید بود.
06
از 09ساختمانسازی با طعم بمب اتم
«پروژه پلوزر» نمونهای از تلاشهای بلندپروازانه دولت آمریکا برای پیدا کردن کاربردهای صلحآمیز انفجارهای هستهای بود. تحت عنوان «اتمها برای صلح»، دانشمندان پیشنهاد دادند که از انفجارهای کنترلشده هستهای برای پروژههای عظیم عمرانی مانند حفر کانالها، ایجاد بنادر، تحریک تولید گاز طبیعی و حتی استخراج معادن استفاده شود. آزمایشهای اولیهای مانند «پروژه گنوم» و «سدن» در دهه ۱۹۶۰ از نظر فنی امکانپذیر بودند، اما از منظر زیست محیطی فاجعهآفرین و باعث پراکندگی بارش رادیواکتیو در سایتهای آزمایش و اطراف آن شدند. با وجود طرحهایی برای استفاده از سلاحهای هستهای جهت حفر کانال دوم پاناما یا بنادر آلاسکا، در نهایت نگرانی عمومی نسبت به تشعشعات و معاهدات بینالمللی، این برنامه را متوقف کرد که با نگاه به گذشته به احتمال زیاد تصمیم عاقلانهای بود.
07
از 09«دیوی کراکت»؛ توپخانه با سر جنگی هستهای

«دیوی کراکت» یکی از کوچکترین و شاید وحشتناکترین تسلیحات هستهای تاریخ بود. طراحی شده برای پیادهنظام ارتش آمریکا در دوران جنگ سرد، این تفنگ بدون لگد توان شلیک کلاهک هستهای با قدرت انفجاری بین ۱۰ تا ۲۰ تن TNT را داشت. دو نسخه از آن تولید شد: نسخه سبک M-28 با سهپایه و نسخه سنگین M-29 نصبشده روی جیپ، که هر دو قادر به پرتاب کلاهک W54 تا برد ۴ کیلومتر بودند. مأموریت اصلی این سلاح متوقف کردن ستونهای تانک شوروی در اروپا بود، اما برد محدود انفجار و تابش رادیواکتیو، تهدیدی جدی برای خود اپراتورها به حساب میآمد. با وجود اینکه هیچگاه در میدان نبرد به کار گرفته نشد، اما «دیوی کراکت» تجسم ایمان افراطی دوران جنگ سرد به قدرت بازدارندگی هستهای تاکتیکی بود.
08
از 09مینهای اتمی

در دوران اوج جنگ سرد، آمریکا و شوروی اقدام به توسعه «مینهای هستهای» کردند (یا دقیقتر بگوییم مهمات تخریب اتمی)، که برای نابودی نیروهای دشمن یا جلوگیری از تصرف مناطق کلیدی طراحی شده بودند. نسخه آمریکایی این سلاح، معروف به SADM (Special Atomic Demolition Munition)، دستگاهی هستهای و جمعوجور بود، که به راحتی در یک کولهپشتی بزرگ جا میشد و وزنی معادل ۲۶.۵ کیلوگرم داشت. هدف از آن تخریب گذرگاههای کوهستانی، پلها و بنادر حیاتی در صورت حمله شوروی بود. حتی برنامهای برای فرود چتری سربازان، کاشت بمب و فرار ایمن پیشبینی شده بود. با وجود مسائل عملی، گزارشها حاکی از آن است که این مهمات بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۸ در مناطق مختلفی از اروپا گرفته تا کره و بلندیهای جولان مستقر شده بودند.
09
از 09موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM)
در اوج جنگ سرد، استراتژیستها به دنبال توسعه سیستمهای هستهای انعطافپذیرتر بودند و در این مسیر، مهندسان به ایده موشکهای بالستیک قارهپیما پرداختند که از هواپیما شلیک میشوند. طرح شامل هواپیماهای غولپیکری مانند لاکهید “C-5 “Galaxy بود، که میتوانستند موشکهای هستهای کامل را از ارتفاع بالا و دور از سیلوهای زمینی آسیبپذیر شلیک کنند. این بازدارنده متحرک، تقریباً در برابر حمله اول غیرقابل نفوذ به نظر میرسید، چرا که موشکها میتوانستند از موقعیتهای غیرقابل پیشبینی در هر نقطهای از جهان شلیک شوند. در برنامه آزمایشی Air Mobile Feasibility در سال ۱۹۷۴، یک موشک Minuteman از یک C-5A بر فراز اقیانوس آرام شلیک و اثبات شد که این مفهوم عملی است. با وجود این، هزینهها و خطرات بالا باعث شد که این طرح هرگز به مرحله بهرهبرداری عادی نرسد و تنها گاهبهگاه دوباره مطرح شود.
این پروژهها تنها گوشهای از جاهطلبانهترین و در عین حال ناموفقترین ایدههای دوران اتمی بودند. از تانکهای هستهای گرفته تا ابزارهای اتمی که قادر به تغییر زمین بودند، این پروژهها هم نوآوری بینظیر انسان و هم جسارت خطرناک او را به نمایش گذاشتند. هرچند بیشتر این طرحها هیچگاه فراتر از نمونه اولیه نرفتند، اما یادآور آن هستند که روزگاری بشر تا چه اندازه به زندگی و سفر مبتنی بر انرژی اتمی نزدیک بود.

















