فهرست مطالب
شبکه ریلی دوباره به صحنه بازمیگردد و به عنوان راهکاری پایدار در حملونقل شهری و کاهش انتشار گازهای گلخانهای مطرح میشود.
به گزارش تکناک، به یاد فیلم Singles در دهه ۹۰ بیفتید؛ جایی که قهوه، پیراهنهای فلانل و موسیقی متن فراموش نشدنی از Pearl Jam، Soundgarden و The Smashing Pumpkins در هم تنیده شده بود. در میان مثلثهای عشقی و فضای نوظهور صحنه گرانج سیاتل (یکی از زیرشاخههای موسیقی راک)، داستانی فرعی جریان دارد؛ درباره «استیو دان»، برنامهریز شهری ایدئالگرا که رویایی دارد و معتقد است جهان را دگرگون خواهد کرد: یک ابرقطار! طرح او ساده و جذاب است: ایجاد شبکهای از قطارهای پرسرعت در سراسر شهر که تراکم ترافیک را کاهش دهد، هوا را پاک کند و زندگی مردم را کمی آرامتر و عاقلانهتر سازد. همانطور که استیو در فیلم بیان میکند: «به مردم دلیلی بده تا از ماشینهای خود بیرون بیایند. قهوه، موسیقی عالی… آنها پارک میکنند و سوار قطار میشوند. من میدانم که این اتفاق خواهد افتاد.»
در آن زمان، رویای استیو درباره آیندهای پاکتر و متصل به هم از طریق شبکه ریلی، بیشتر حس نوستالژیک داشت تا واقعی باشد. خودروها همچنان نماد آزادی مطلق، جوانی و هویت در قالب فلز و بنزین هستند. سه دهه بعد، ایده ابرقطار استیو به طرز عجیبی در جهانی دوباره پدیدار شده که به دنبال کاهش انتشار گازها و سادهتر کردن رفتوآمد شهری است. آنچه روزی یک داستان فرعی در فیلم بود، اکنون شبیه یک پیشبینی است و دههها بعد، طنین این ایده را فراتر از آسمانخراشهای سیاتل میبینیم. خطوط ریلی که زمانی قدیمی و منسوخ به نظر میرسیدند، دوباره جان گرفتهاند. اروپا قطارهای شبانه خود را احیا میکند، شبکههای ریلی آسیا از کوهها و مرزها عبور میکنند و حتی ایالات متحده آمریکا، که گاهی با حملونقل جمعی میانهای ندارد، بار دیگر با این ایده که سرعت و پایداری میتوانند هممسیر باشند، بازی میکند. شهرهایی مثل سیاتل، شبکههای قطار سبک شهری را گسترش میدهند تا محلههایی که زمانی به دلیل ترافیک و فاصله از هم جدا بودند، به هم متصل شوند.
این بار تنها ایدئالیستها نیستند که خواستار این تغییر هستند؛ مجله معتبر علمی Nature نیز از احیای جهانی ریل به عنوان ستون عملیاتی استراتژی مقابله با تغییرات اقلیمی حمایت میکند. نویسندگان استدلال میکنند که احیای ریل تنها درباره کارآمدی حملونقل نیست، بلکه برای عدالت و اتصال دوباره مناطق روستایی اهمیت دارد، که توسط کاهش مسیرهای هوایی و گسترش شهرها کنار گذاشته شدهاند. نتیجه ساده است؛ اگر جهان به کاهش اثرات اقلیمی اهمیت میدهد، ریلها باید بخشی از بار را حمل کنند.
01
از 03چرا شبکه ریلی دوباره مهم شده است؟
آمار و دادهها نیز ضرورت بازگشت قطارها را تأیید میکنند. طبق آخرین برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی، شبکه ریلی اکنون حدود ۷ درصد از سفرهای مسافری و ۶ درصد از حملونقل بار جهانی را بر عهده دارد، اما تنها یک درصد از انتشار گازهای گلخانهای مرتبط با حملونقل را ایجاد میکند. این سیستم یکی از معدود ابزارهایی است که میلیونها نفر و حجم عظیمی از بار را جابهجا میکند، بدون آنکه پایداری و کنترل انتشار را قربانی کند.
بازگشت ریل فقط نوستالژی یا مد روز نیست؛ بلکه پاسخی به نیازهای جهان پرشتاب امروز و تلاشی برای یافتن تعادل میان سرعت و پایداری است. حملونقل امروزی سهم بزرگی از انتشار گازهای گلخانهای جهان دارد و خودروها و هواپیماها بخش عمده این مشکل را تشکیل میدهند.
دفتر راهآهن و جادهها در بریتانیا گزارش داده که انتشار CO₂e شبکه قطارهای مسافری و باری در سال ۲۰۲۳–۲۴ حدود ۵ درصد افزایش یافته و به ۲،۳۵۷ کیلوتن رسیده است؛ از این میزان، ۱،۹۱۷ کیلوتن متعلق به قطارهای مسافری و ۴۴۰ کیلوتن مربوط به حملونقل بار است. ریل در زمینه بهرهوری نیز اغلب از رقبا پیشی میگیرد. مطالعات نشان میدهد که در مسیرهای الکتریکی، انتشار گازهای گلخانهای قطار میتواند به کمترین میزان یعنی حدود ۳۱ گرم CO₂e به ازای هر مسافر-کیلومتر برسد، رقمی که بسیار پایینتر از بسیاری خودروها و هواپیماها است و آن را به گزینهای پایدار و کارآمد برای حملونقل آینده تبدیل میکند.

مقایسه روشهای حملونقل مزیت نسبی ریل را به وضوح نشان میدهد. یک تحلیل نشان میدهد که شبکه ریلی ملی حدود ۳۵ گرم CO₂e به ازای هر کیلومتر تولید میکند، در حالی که خودروهای بنزینی بهطور متوسط ۱۷۰ گرم CO₂e به ازای هر کیلومتر تولید میکنند. به عبارت دیگر، سفر با قطار تنها حدود ۲۰ درصد کربن به ازای هر نفر نسبت به رانندگی آزاد میکند.
اما جذابیت قطارها فراتر از آمار و ارقام است. قطارها چیزی را بازمیگردانند که دنیای خودرومحور ما آرام آرام از بین برده، که فضای مشترک است. یک واگن قطار، دموکراسی روی چرخها است؛ مدیران کنار دانشجویان، گردشگران کنار سالمندان، همه به همان افق نگاه میکنند. عدالت و کارایی در اینجا همزمان وجود دارد. قطارها زمان را برای مطالعه، کار، گفتگو یا استراحت کوتاه بازمیگردانند؛ ساعاتی که بزرگراهها میدزدند.
از منظر اقتصادی، قطارها قدرت اتصال مجدد مناطق را با ایجاد زیرساخت و شغل دارند. وزارت حملونقل آمریکا تخمین میزند که هر یک میلیارد دلار سرمایهگذاری در ریل حدود ۲۴،۰۰۰ شغل ایجاد میکند و به ازای هر دلار، ۲.۵ دلار بازده اقتصادی دارد. در اروپا، مناطقی که توسط خطوط پرسرعت جدید پوشش داده شدهاند، در پنج سال نخست شاهد افزایش ۲۵ تا ۳۰ درصدی گردشگری بودهاند. شهرهایی که زمانی کنار گذاشته شده بودند، با بازگشایی مسیرها دوباره زنده شدهاند. حتی پروژه Drawdown (سازمان غیرانتفاعی پیشرو در رتبهبندی راهکارهای جهانی مقابله با تغییرات اقلیمی) بهبود شبکه ریلی و حملونقل عمومی را در میان ۲۵ استراتژی برتر قرار داده است. این اقدامات میتوانند تا نیمه قرن بیش از ۵ گیگاتن CO₂ را کاهش دهند؛ رقمی که معادل انتشار سالانه کل ایالات متحده است.
02
از 03چالشها و واقعیتهای شبکه ریلی
البته هر مسیر ریلی به پیشرفت ختم نمیشود. پروژههای بزرگ ریلی گاهی بر اثر سیاست، بودجه یا جغرافیا از ریل خارج میشوند. خط پرسرعت کالیفرنیا نمونه برجستهای است: قرار بود مسیر مدرن و سریعی میان لسآنجلس و سانفرانسیسکو باشد، اما اکنون سالها از برنامه عقب مانده و میلیاردها دلار بیش از بودجه هزینه شده است. در بریتانیا، پروژه HS2 با مشکلات مشابهی مواجه شده؛ هزینهها بالا رفته و محدوده پروژه کوچکتر شده است. واقعیت ساده این است: ساخت و نگهداری شبکه ریلی کار آسانی نیست.
این مسیرها نیازمند هماهنگی در طول دههها هستند و نباید محدود به دورههای انتخاباتی شوند. به زمین، صبر و مهمتر از همه، اراده عمومی نیاز دارند. اما این ناکامیها نکته اصلی را از بین نمیبرند؛ آنها تنها یادآور این هستند که هیچ راهحل واحدی برای همه شرایط وجود ندارد. حتی پروژه Drawdown بر این موضوع تأکید دارد: هیچ راه میانبری وجود ندارد.
در نهایت، پیشرفت نیازمند مجموعهای از اقدامات هوشمندانه و کوچک است، که از جمله آنها میتوان به انرژیهای تجدیدپذیر، کشاورزی احیاکننده، بهبود حملونقل و صنعت پاکتر اشاره کرد. قطارها در کنار خودروهای برقی، دوچرخهها، اتوبوسها و برنامهریزی شهری بهتر، بهعنوان بخشی از راهکار جامع برای آینده پایدار، جایگاه خود را دارند.
03
از 03قطارها و خودروها همزمان آینده را میسازند
جهانی که استیو دان اوایل دهه ۹۰ در ذهن داشت (جایی که قطارها همه ما را نجات میدهند) جذاب بود، اما کامل نبود. حتی در فیلم هم این حقیقت بین خطوط حس میشود، زمانی که لیندا با صداقت آرام به ایدئالیسم او پاسخ میدهد: «با این حال من هنوز ماشینم را دوست دارم.» این حرف بدبینی نبود، بلکه صداقت بود و شاید لیندا درست میگفت. در قرن ۲۱، مردم هنوز خودروهای خود را دوست دارند؛ نه فقط به دلیل عملکرد، بلکه به دلیل پیامی که درباره هویت و سبک زندگی آنها منتقل میکنند. خودرو نماد حریم خصوصی، هویت و ریتم زندگی است. حتی در عصر اشتراکگذاری سفر و ضربالاجلهای اقلیمی، این پیوند احساسی هنوز پابرجا است و به احتمال زیاد به زودی از بین نخواهد رفت.
اما شاید لازم نباشد که از بین برود. واقعیت این است که همیشه به بیش از یک مسیر برای حرکت رو به جلو نیاز داریم. پیشرفت به معنی انتخاب یک مسیر و حذف دیگری نیست؛ بلکه ساخت سیستمی است که هر راهکار از کل پشتیبانی کند. قطارها شهرها را به هم متصل نمایند، خودروهای برقی فاصلهها را پر کنند و حملونقل محلی بخشهای باقیمانده را تکمیل کند. در نهایت، شاید همین تصویر واقعی پیشرفت باشد، که یک مسیر با مسیر دیگر جایگزین نشود و همه مسیرها همزمان به سوی آیندهای پایدار حرکت کنند. هدف تنها حرکت سریعتر نیست، بلکه حرکت هوشمندانه به سوی جهانی است که بتواند این سفر را طولانی و پایدار نگه دارد.

















