یک مطالعه جدید نشان داد افرادی که در دهه 30 تا 60 سالگی خود درگیر مشاغل تحریک کننده ذهنی هستند، کمتر احتمال دارد بعد از 70 سالگی به اختلالات شناختی خفیف (MCI) و زوال عقل مبتلا شوند.
به گزارش تکناک، این یافتهها اهمیت تحریک شناختی در دوران میانسالی را برای حفظ عملکرد شناختی در سنین بالا نشان میدهد. این اولین مطالعهای است که بهطور کامل این ارتباط را با ارزیابیهای عینی به جای ارزیابیهای ذهنی پیش میبرد. نتایج در این مطالعه در مجله Neurology منتشر شده است.
دکتر وگارد اسکیربک که این پروژه را آغاز کرده است، میگوید: مطالعه ما اهمیت وظایف شغلی چالشبرانگیز ذهنی را برای حفظ عملکرد شناختی در مراحل بعدی زندگی نشان میدهد. به گفته نویسنده اول این مطالعه، ترینت ادوین، این مطالعه اهمیت آموزش و تحریک شناختی زندگی کاری را برای سلامت شناختی در سنین بالاتر نشان میدهد.
محققان دادهها را جمعآوری کردند و آنها را با ویژگیهای شغلی بیش از 300 شغل از پایگاهداده شبکه اطلاعات شغلی (O*NET) 17 اداره کار، استخدام و آموزش ایالات متحده همراه کردند. شاخص شدت کار معمول (RTI) به عنوان معیاری از نیازهای شناختی شغلی بر اساس معیارهای O*NET محاسبه شد. شاخص RTI پایینتر نشاندهنده مشاغلی است که از نظر شناختی به دقت بالاتری نیاز دارند. این تحقیق بر اساس یافتههای قبلی است که مسیرهای فعالیت بدنی شغلی را نشان میدهد.
تقاضاهای شناختی شغلی و خطر زوال عقل
شبیهسازی مسیر مبتنی بر گروه، چهار گروه از خواستههای شناختی شغلی متمایز را با توجه به درجه وظایف معمول در مشاغل شرکتکنندگان در طول دهههای 30، 40، 50 و 60 سالگی شناسایی کرد. علاوه بر این، محققان فاکتورهای مهم خطر زوال عقل مانند سن، جنسیت، سطح تحصیلات، درآمد، سلامت کلی و عادات سبک زندگی را از ارزیابیهای انجام شده در سالهای 1984-86 و 1995-97 در نظر گرفتند.
پس از تنظیم فاکتورهای مانند سن، جنسیت و میزان تحصیلات، گروهی که نیازهای شناختی شغلی پایینی داشتند (گروه RTI بالا) در مقایسه با گروهی که نیازهای شناختی شغلی بالایی داشتند، 37 درصد بیشتر در معرض خطر زوال عقل بودند.
ادوین میگوید: تحصیلات بیشتر، ارتباط بین نیازهای شناختی شغلی و اختلالات شناختی خفیف و زوال عقل را مخدوش کرد، و نشان میدهد که هم تحصیلات و هم پیچیدگی شغلی برای خطر ابتلا به زوال عقل و اختلالات شناختی خفیف مهم هستند.
یاکوف استرن که محقق اصلی این پروژه بود، گفت: یافتهها این زمینه را از راههای مختلفی پیش میبرد. اول، خواستههای شناختی شغلی اغلب از طریق ارزیابیهای گذشته نگر و ذهنی ارزیابی شدهاند. علاوه بر این، استفاده ما از دادههای ثبت در سوابق شغلی، شواهد موجود را تقویت میکند.
اسکیربک خاطرنشان کرد: بهطور کلی، مطالعه ما نشان میدهد که تقاضاهای شناختی شغلی بالا با خطرات کمتر اختلالات شناختی خفیف و زوال عقل در مراحل بعدی زندگی مرتبط است. با این حال، ما توصیه میکنیم که تحقیقات بیشتری برای تأیید این یافتهها انجام شود تا نیازهای شناختی شغلی خاصی را که برای حفظ سلامت شناختی در دوران پیری سودمندتر هستند، مشخص کنند.
توجه به این نکته مهم است که این مطالعه به جای علت مستقیم زوال عقل، ارتباطها را شناسایی کرده است. علاوه بر این، این مطالعه بین الزامات شناختی مختلف در یک طبقه شغلی تمایز قائل نشد و همچنین تکامل مسئولیتهای شغلی در طول سالها را در نظر نگرفت.