سینمای جریان اصلی هالیوود سالهاست وارد دورهای شده که در آن «بودجه نجومی» دیگر یک استثنا نیست، بلکه به بخشی از قواعد بازی تبدیل شده است. رقابت شدید استودیوهای بزرگ، رشد فیلمهای بلاکباستر، گسترش فرنچایزها و وابستگی روزافزون به جلوههای ویژه باعث شده هزینه تولید فیلمها هر سال عددهای بزرگتری را لمس کند.
امروز وقتی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما صحبت میکنیم، با پروژههایی روبهرو هستیم که بودجه آنها از مرز ۳۰۰ و حتی ۴۰۰ میلیون دلار عبور کرده است و این رقم، بدون درنظرگرفتن هزینههای بازاریابی، تبلیغات و توزیع جهانی است.
افزایش دستمزد بازیگران هالیوود، توسعه فناوریهای پیچیده VFX، فیلمبرداری در چندین کشور و تلاش برای خلق تجربهای «تماشاگرپسند در مقیاس جهانی» همگی دستبهدست هم دادهاند تا بودجه ساخت فیلمهای هالیوود به شکل بیسابقهای رشد کند.
در این مقاله، پرهزینهترین فیلمهای تاریخ را مرور میکنیم، میبینیم این هزینهها دقیقاً صرف چه بخشهایی شدهاند و بررسی میکنیم که آیا این پروژههای عظیم همیشه به موفقیت در باکس آفیس و سودآوری منجر شدهاند یا نه. پس تا انتهای این مقاله همراه تکناک باشید.
چرا بودجه فیلمهای هالیوود هر سال بیشتر میشود؟

اگر به پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما نگاه کنید، معمولاً یک الگوی تکرارشونده را میبینید: پروژهها بزرگتر شدهاند و ریسک مالی هم بزرگتر شده است. تورم عمومی، مخصوصاً در دستمزد نیروهای تخصصی و اجاره لوکیشنها و تجهیزات، روی «هزینه تولید فیلم» مستقیم اثر گذاشته است.
همزمان، سطح انتظار مخاطب از جلوههای ویژه هم بالا رفته است و وقتی یک بلاکباستر قرار است «جهان وسیع» یا نبردهای چندلایه و کاراکترهای دیجیتالی را واقعی جلوه بدهد، هزینه جلوههای ویژه (VFX) خیلی زود به بخش سنگین بودجه تبدیل شده است.
هزینههای بازاریابی و تبلیغات هم معمولاً جدا از بودجه تولید رشد کرده است و در بعضی عناوین به یک پروژه مستقل تبدیل شده است. در نهایت، وقتی پای فرنچایزها و استودیوهای بزرگ مثل دیزنی، مارول و یونیورسال وسط میآید، بازی فقط ساخت یک فیلم نیست و مدیریت یک برند جهانی را هم شامل میشود و همین مسئله «بودجه ساخت فیلمهای هالیوود» را هر سال بیشتر کرده است.
پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما (لیست کامل)
در این فهرست، تمرکز روی فیلمهایی است که هزینه تولید آنها (Production Budget) رکوردشکن بوده و بهعنوان گرانترین پروژههای تاریخ سینما شناخته میشوند.
10- Indiana Jones and the Dial of Destiny

بودجه ساخت: حدود ۲۹۵ میلیون دلار (پس از معافیتهای مالیاتی، هزینه خالص نزدیک به ۲۳۹ میلیون دلار)
فروش جهانی: حدود ۳۸۴ میلیون دلار
نمره متاکریتیک: ۵۸
کارگردان: James Mangold
بازیگران اصلی: Harrison Ford، Phoebe Waller-Bridge، Mads Mikkelsen
این فیلم نمونهای واضح از تأثیر تورم و تولید طولانیمدت بر بودجه فیلمسازی محسوب میشود. پروژهای که سالها در مرحله توسعه ماند و در نهایت با هزینههایی ساخته شد که بهسختی قابل کنترل بودند. بخش بزرگی از بودجه صرف جلوههای ویژه دیجیتال، جوانسازی چهرهها و بازسازی فضای کلاسیک مجموعه شد. همین فرآیندها زمان پساتولید را طولانی کردند و هزینهها را بالا بردند.
دستمزد بازیگران باسابقه، بهویژه هریسون فورد، نقش مهمی در سنگینشدن بودجه داشت. فیلم در گیشه نتوانست انتظارات را برآورده کند و خیلی زود بهعنوان یکی از شکستهای تجاری پرهزینه سالهای اخیر شناخته شد. Dial of Destiny بیشتر از آنکه یک بازگشت موفق باشد، مثالی از ریسک بالای احیای فرنچایزهای قدیمی با بودجههای نجومی به حساب میآید.
9- Fast X

بودجه ساخت: حدود ۳۴۰ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۷۱۵ میلیون دلار
نمره متاکریتیک: ۵۶
کارگردان: Louis Leterrier
بازیگران اصلی: Vin Diesel، Jason Momoa، Michelle Rodriguez
Fast X نتیجه طبیعی بزرگشدن بیشازحد یک فرنچایز اکشن است. فیلمبرداری در چندین کشور، سکانسهای اکشن عظیم و تغییر کارگردان در میانه تولید، هزینهها را به شکل قابلتوجهی بالا برد. هر صحنه اکشن نیاز به طراحی، بدلکاری، جلوههای ویژه و اصلاحات متعدد داشت و همین موضوع بودجه را تحت فشار گذاشت.
دستمزد ستارهها، مخصوصاً بازیگران قدیمی مجموعه، بخش دیگری از هزینه را تشکیل داد. فیلم در بازار جهانی فروش بدی نداشت، اما فاصله میان هزینه تولید و درآمد نهایی باعث شد سود خالص چندان چشمگیر نباشد. Fast X بیش از هر چیز نشان میدهد که ادامهدادن فرنچایزها بدون بازنگری جدی، میتواند هزینه را سریعتر از درآمد افزایش دهد.
8- Doctor Strange in the Multiverse of Madness

بودجه ساخت: ۳۵۰ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۹۵۶ میلیون دلار
نمره متاکریتیک: ۶۰
کارگردان: Sam Raimi
بازیگران اصلی: Benedict Cumberbatch، Elizabeth Olsen، Chiwetel Ejiofor، Benedict Wong، Xochitl Gomez، Rachel McAdams
این فیلم از آن پروژههای MCU بود که بخش بزرگی از هزینهاش مستقیم به مقیاس بصری مولتیورس برمیگشت. روایت چندجهانی یعنی طراحی جهانهای متفاوت، موجودات و صحنههایی که بدون جلوههای ویژه سنگین عملاً قابل ساخت نبودند. از طرفی، بازنویسیهای متعدد و فیلمبرداری مجدد هم به روند تولید فشار آورد و بودجه را بالاتر برد.
از نظر باکس آفیس، فروش جهانی نزدیک به یک میلیارد دلار رقم قابل توجهی محسوب میشود، اما وقتی آن را کنار برآوردهای بودجه و هزینههای بازاریابی میگذارید، به یک نتیجه ساده میرسید: این فیلم «بزرگ» بود، اما از جنس رکوردشکنهای اقتصادی MCU نبود. نمره متاکریتیک ۶۰ هم همین دوگانگی را نشان میدهد؛ فیلم برای بخشی از مخاطبان جذاب و پرانرژی بود و برای بخشی دیگر شتابزده و بیشازحد متکی به نمایش بصری جلوه میکرد.
7- Avengers: Age of Ultron

بودجه ساخت: حدود ۳۶۵ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۱.۴ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۶۶
کارگردان: Joss Whedon
بازیگران اصلی: Robert Downey Jr.، Chris Evans، Scarlett Johansson
Age of Ultron نقطهای بود که دنیای سینمایی مارول وارد مرحله بودجههای بسیار سنگین شد. حجم بالای جلوههای ویژه، طراحی شخصیت دیجیتال اولتران و صحنههای اکشن چندلایه، هزینه تولید را بهطور محسوسی بالا برد. تقریباً هیچ بخش مهمی از فیلم بدون دخالت VFX ساخته نشد.
فیلم در باکس آفیس موفق عمل کرد و فروش بالایی داشت، اما نسبت هزینه به سود آنقدر ایدهآل نبود که همه را راضی کند. واکنش منتقدان هم نشان داد که افزایش مقیاس همیشه به افزایش کیفیت منجر نمیشود. Age of Ultron نمونهای از فیلمهای پرهزینهای است که بیشتر نقش تثبیت فرنچایز را بازی میکنند تا خلق یک نقطه عطف هنری.
6- Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides

بودجه ساخت: حدود ۳۷۹ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۱.۰۴ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۴۵
کارگردان: Rob Marshall
بازیگران اصلی: Johnny Depp، Penélope Cruz، Geoffrey Rush
این فیلم سالها عنوان گرانترین فیلم جهان را یدک میکشید و دلیلش فقط یک عامل نبود. ترکیب فیلمبرداری دریایی، دکورهای عظیم، لوکیشنهای واقعی در چند کشور و جلوههای ویژه سنگین، هزینه تولید را بهطور طبیعی بالا برد. بخش مهمی از بودجه صرف بازسازی فضای ماجراجویانه مجموعه در مقیاسی بزرگتر شد؛ مقیاسی که نیاز به تیمهای فنی بزرگ و زمان تولید طولانی داشت. دستمزد بالای بازیگران اصلی هم نقش مهمی در افزایش هزینهها ایفا کرد و وزن اقتصادی پروژه را سنگینتر ساخت.
از نظر باکس آفیس، فیلم عملکرد بدی نداشت و عبور از مرز یک میلیارد دلار نشان داد برند Pirates همچنان قدرت فروش دارد. با این حال، وقتی هزینه تولید و بازاریابی را کنار فروش جهانی میگذارید، سود نهایی چندان چشمگیر به نظر نمیرسد. On Stranger Tides بیشتر از آنکه یک موفقیت اقتصادی خالص باشد، نمونهای از دورهای است که هالیوود مرزهای بودجه را بدون ترس جابهجا میکرد.
5- Avengers: Endgame

بودجه ساخت: حدود ۳۵۶ تا ۴۰۰ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۲.۷۹ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۷۸
کارگردان: Anthony Russo و Joe Russo
بازیگران اصلی: Robert Downey Jr.، Chris Evans، Scarlett Johansson، Chris Hemsworth
Endgame فقط یک فیلم پرهزینه نبود، بلکه نقطه اوج یک پروژه دهساله محسوب میشد. اینجا با اثری طرف هستید که باید دهها شخصیت، خط داستانی و انتظار انباشتهشده مخاطبان را همزمان مدیریت میکرد. حجم جلوههای ویژه بسیار بالا بود و تقریباً تمام سکانسهای کلیدی به ترکیب CGI و فیلمبرداری واقعی وابسته ماندند. همین مسئله باعث شد زمان پساتولید طولانی شود و هزینهها به شکل قابلتوجهی افزایش پیدا کنند.
بخش دیگری از بودجه به دستمزد بازیگران اصلی اختصاص داشت؛ ستارههایی که حضورشان برای جمعبندی داستان ضروری به نظر میرسید. در مقابل، فروش جهانی تاریخی فیلم نشان داد که وقتی برند، زمانبندی و روایت درست کنار هم قرار میگیرند، حتی بودجههای نجومی هم میتوانند به سودآوری بیسابقه برسند. Endgame نمونهای نادر از توازن میان هزینه بالا و بازده اقتصادی عظیم به حساب میآید.
4- Star Wars: The Rise of Skywalker

بودجه ساخت: حدود ۴۱۶ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۱.۰۷ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۵۳
کارگردان: J.J. Abrams
بازیگران اصلی: Daisy Ridley، Adam Driver، John Boyega، Oscar Isaac
این فیلم در شرایطی ساخته شد که فشار انتظارات، اختلاف نظرهای خلاقانه و تغییر مسیر داستانی از همان ابتدا روی پروژه سایه انداخت. بازنویسیهای مکرر فیلمنامه، تغییرات گسترده در پساتولید و کمپین بازاریابی عظیم باعث شدند بودجه نهایی به عددی بسیار بالا برسد. دیزنی برای جمعبندی سهگانه جدید جنگ ستارگان حاضر شد ریسک بزرگی بپذیرد، اما نتیجه نهایی واکنشهای دوگانهای به همراه داشت.
فروش جهانی از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد، اما در مقایسه با The Force Awakens فاصله محسوسی داشت. همین اختلاف نشان داد که حتی بزرگترین فرنچایزهای سینما هم تضمین موفقیت مطلق ندارند. The Rise of Skywalker بیشتر بهعنوان نمونهای از فیلمهای پرهزینهای شناخته میشود که فروش بالایی دارند، اما نمیتوانند انتظارات اقتصادی و هنری را همزمان برآورده کنند.
3- Jurassic World: Fallen Kingdom

بودجه ساخت: حدود ۴۳۲ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۱.۳ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۵۱
کارگردان: J.A. Bayona
بازیگران اصلی: Chris Pratt، Bryce Dallas Howard، Rafe Spall
در Fallen Kingdom بودجه نسبت به نسخه اول افزایش محسوسی پیدا کرد و تمرکز اصلی روی جلوههای ویژه و گسترش مقیاس بصری قرار گرفت. دایناسورها نقش پررنگتری در روایت پیدا کردند و این یعنی وابستگی شدیدتر به CGI، رندرهای پیچیدهتر و زمان پساتولید طولانیتر. طراحی صحنههای تخریب، تعقیبوگریز و محیطهای متنوع باعث شد هزینه تولید از استانداردهای معمول بلاکباسترها عبور کند.
فیلم در گیشه جهانی عملکرد قدرتمندی داشت و فروش بالای آن نشان داد برند Jurassic World هنوز مخاطب گستردهای دارد. با این حال، بسیاری از تحلیلها به نسبت هزینه و بازده اشاره میکنند و معتقدند افزایش بودجه، لزوماً به افزایش کیفیت یا ماندگاری فیلم منجر نشد. Fallen Kingdom نمونهای از تورم بودجه در فرنچایزهای موفق به حساب میآید؛ تورمی که بعدها در Dominion به اوج خود رسید.
2- Avatar: The Way of Water

بودجه ساخت: حدود ۴۶۰ میلیون دلار
فروش جهانی: بیش از ۲.۳ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۶۷
کارگردان: James Cameron
بازیگران اصلی: Sam Worthington، Zoe Saldaña، Sigourney Weaver
The Way of Water بیش از آنکه یک دنباله معمولی باشد، پروژهای فناورانه بهشمار میآمد. بخش بزرگی از بودجه صرف توسعه تکنولوژیهای جدید تصویربرداری زیر آب، موشن کپچر پیشرفته و بهبود موتورهای جلوههای ویژه شد. این فناوریها پیش از شروع تولید کامل فیلم توسعه پیدا کردند و همین موضوع هزینهها را به شکل چشمگیری بالا برد.
فیلمبرداری طولانی، پیچیدگی فنی بالا و نیاز به تیمهای تخصصی متعدد باعث شد Avatar 2 به یکی از گرانترین پروژههای تاریخ سینما تبدیل شود. با این حال، استقبال جهانی و فروش چند میلیاردی نشان داد سرمایهگذاری بلندمدت جیمز کامرون همچنان جواب میدهد. The Way of Water ثابت کرد که وقتی تکنولوژی در خدمت تجربه سینمایی قرار میگیرد، مخاطب حاضر میشود بار دیگر به سالنها برگردد و هزینه بلیت را بپردازد.
1- Jurassic World: Dominion

بودجه ساخت: حدود ۵۸۴ میلیون دلار
فروش جهانی: حدود ۱ میلیارد دلار
نمره متاکریتیک: ۳۸
کارگردان: Colin Trevorrow
بازیگران اصلی: Chris Pratt، Bryce Dallas Howard، Laura Dern، Sam Neill
Jurassic World: Dominion در حال حاضر عنوان پرهزینهترین فیلم تاریخ سینما را در اختیار دارد. بخش بزرگی از این هزینه به شرایط خاص تولید در دوران کرونا برمیگردد؛ جایی که توقفهای مکرر، پروتکلهای بهداشتی و تغییر برنامههای فیلمبرداری، هزینهها را بهشدت بالا بردند. از سوی دیگر، حجم عظیم جلوههای ویژه و بازگرداندن بازیگران قدیمی مجموعه، فشار بیشتری به بودجه وارد کرد.
با وجود فروش میلیاردی، فیلم از نظر منتقدان و بسیاری از مخاطبان با استقبال سردی روبهرو شد. همین تضاد میان هزینه نجومی و واکنش منفی، Dominion را به نمونهای شاخص از بحران بودجه در بلاکباسترهای مدرن تبدیل کرد. این فیلم بیش از هر چیز نشان میدهد که حتی فرنچایزهای محبوب هم نمیتوانند صرفاً با تکیه بر مقیاس و هزینه بالا، موفقیت هنری و تجاری را تضمین کنند.
چه عواملی باعث افزایش هزینه تولید فیلمها میشود؟

وقتی به پشتصحنه پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما نگاه میکنید، میبینید که افزایش بودجه معمولاً نتیجه یک عامل واحد نیست، بلکه حاصل جمع چند فشار همزمان است. مهمترین عامل، گسترش استفاده از جلوههای ویژه است. در بسیاری از بلاکباسترهای مدرن، VFX فقط برای چند صحنه خاص استفاده نمیشود، بلکه تقریباً تمام جهان فیلم را شکل میدهد و همین موضوع هزینه، زمان و نیروی انسانی را بهطور تصاعدی بالا میبرد.
عامل دوم، دستمزد بازیگران هالیوود است. وقتی یک فیلم روی ستارههای شناختهشده بنا میشود، هزینه فقط به دستمزد مستقیم ختم نمیشود و قراردادهای جانبی، درصد فروش و الزامات تولید را هم در بر میگیرد. در کنار اینها، هزینههای بازاریابی و تبلیغات سهم بزرگی از بودجه نهایی را میبلعند؛ کمپینهایی که گاهی دهها میلیون دلار خرج دارند تا فیلم در بازار جهانی دیده شود.
در نهایت، تورم در بودجه فیلمسازی نقش تعیینکنندهای دارد. طولانیشدن زمان تولید، توقفهای ناخواسته، تغییرات فیلمنامه و پیچیدگی لجستیکی پروژهها باعث میشود عددی که در ابتدا پیشبینی شده بود، در پایان فاصله زیادی با واقعیت داشته باشد.
آیا فیلمهای پرهزینه همیشه سودآور هستند؟

برخلاف تصور رایج، بودجه بالا تضمینکننده موفقیت در باکس آفیس نیست. تاریخ سینما پر است از نمونههایی که با وجود هزینه تولید نجومی، نتوانستهاند به سودآوری مورد انتظار برسند. فیلمهایی مثل Jurassic World: Dominion یا Indiana Jones and the Dial of Destiny نشان میدهند که حتی فروش چندصد میلیون دلاری هم ممکن است برای پوشش هزینهها کافی نباشد.
در مقابل، نمونههای موفقی هم وجود دارند که رابطه بودجه و فروش را به شکل ایدهآل برقرار کردهاند. Avengers: Endgame و Avatar: The Way of Water مثالهایی هستند که در آنها برند قدرتمند، زمانبندی درست اکران و رضایت مخاطب کنار هم قرار گرفتهاند. نقش فرنچایز در این میان بسیار مهم است؛ چون اعتماد مخاطب به یک برند شناختهشده، شانس بازگشت سرمایه را بالا میبرد.
در نهایت، سودآوری به ترکیب پیچیدهای از کیفیت، مقیاس، بازاریابی و واکنش مخاطبان وابسته میماند و هیچکدام بهتنهایی کافی نیستند.
پرهزینهترین انیمیشنهای تاریخ در مقایسه با فیلمهای لایو اکشن

در میان انیمیشنها هم پروژههایی وجود دارند که از نظر هزینه تولید، فاصله چندانی با بلاکباسترهای لایو اکشن ندارند. یکی از شاخصترین نمونهها Tangled است که بهدلیل تغییرات فنی در موتور انیمیشن و بازطراحی کامل سبک بصری، بودجهای در حدود ۲۶۰ میلیون دلار داشت و برای سالها گرانترین انیمیشن تاریخ باقی ماند. پس از آن، آثاری مانند Toy Story 4 و Finding Dory با تکیه بر تیمهای عظیم انیماتوری، رندرهای پیچیده و زمان تولید طولانی، هزینههای بسیار بالایی را به ثبت رساندند.
تفاوت مهم انیمیشنهای پرهزینه با فیلمهای لایو اکشن در ریسک اقتصادی آنها دیده میشود. اغلب این آثار، بهدلیل مخاطب گسترده خانوادگی و چرخه طولانی اکران و فروش جانبی، مسیر سودآوری مطمئنتری دارند. در حالی که یک فیلم لایو اکشن پرخرج ممکن است با یک واکنش منفی به شکست تجاری برسد، انیمیشنها معمولاً زمان بیشتری برای بازگشت سرمایه در اختیار دارند و همین موضوع آنها را به گزینهای کمریسکتر برای استودیوها تبدیل میکند.
پرهزینهترین فیلمهای غیرآمریکایی در تاریخ سینما

وقتی صحبت از بودجههای نجومی میشود، تمرکز معمولاً روی هالیوود است، اما در دو دهه اخیر سینمای غیرآمریکایی هم پروژههایی تولید کرده که از نظر هزینه، به بلاکباسترهای آمریکایی نزدیک شدهاند. یکی از شاخصترین نمونهها The Battle at Lake Changjin است؛ یک فیلم جنگی چینی با بودجهای که برآوردها آن را بالای ۲۰۰ میلیون دلار میدانند. این رقم برای سینمای چین بیسابقه بود و بهدلیل استفاده از تجهیزات نظامی واقعی، صحنههای عظیم نبرد و تولید در مقیاس دولتی شکل گرفت.
در سینمای هند نیز پروژههایی مانند RRR و Baahubali: The Conclusion با بودجههایی در بازه ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلار ساخته شدند که برای استانداردهای بالیوود رقم بسیار بالایی محسوب میشود. این فیلمها بخش بزرگی از هزینه خود را صرف دکورهای عظیم، جلوههای ویژه کامپیوتری و طراحی صحنههای اکشن کردند.
نکته مهم اینجاست که در فیلمهای غیرآمریکایی، بودجه بالا معمولاً با حمایتهای دولتی، سرمایهگذاری مشترک یا تمرکز بر بازار داخلی بزرگ توجیه میشود. برخلاف هالیوود که بازگشت سرمایه جهانی شرط اصلی است، بسیاری از این پروژهها حتی با فروش محدود بینالمللی هم به نقطه سربهسر میرسند. همین تفاوت، مدل اقتصادی فیلمهای پرهزینه غیرآمریکایی را کاملاً متمایز میکند.
جمعبندی: آیا بودجه نجومی تضمین موفقیت است؟
مرور پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما نشان میدهد که افزایش بودجه، بیش از آنکه نشانه جاهطلبی هنری باشد، بازتاب تغییر مقیاس صنعت سرگرمی است. هالیوود امروز نهفقط فیلم، بلکه یک رویداد جهانی تولید میکند؛ رویدادی که از مرحله پیشتولید تا بازاریابی، هزینههای سنگینی را تحمیل میکند.
با این حال، تجربه ثابت کرده بودجه بالا لزوماً به موفقیت قطعی در باکس آفیس منجر نمیشود. برخی فیلمها با هزینه کمتر، سودآوری بیشتری داشتهاند و در مقابل، بعضی پروژههای فوقگران حتی به نقطه سربهسر هم نرسیدهاند. در نهایت، آنچه سرنوشت یک فیلم را تعیین میکند، ترکیبی از برند، کیفیت محتوا، زمان اکران و ارتباط با مخاطب است، نه فقط عدد بودجه تولید.
سوالات متداول (FAQ)
فیلمهایی مثل Avatar: The Way of Water، Avengers: Endgame و Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides در صدر پرهزینهترین پروژههای تاریخ قرار دارند.
در اغلب برآوردها، Jurassic World: Dominion با در نظر گرفتن هزینه توسعه فناوری و تولید، عنوان گرانترین فیلم تاریخ را دارد.
ترکیب جلوههای ویژه پیشرفته، دستمزد ستارگان، هزینههای بازاریابی جهانی و تورم، عامل اصلی رشد بودجهها محسوب میشود.
خیر، نمونههایی مثل Indiana Jones and the Dial of Destiny نشان میدهند بودجه بالا تضمینکننده موفقیت تجاری نیست.
در بلاکباسترهای مدرن، VFX گاهی بیش از یکسوم کل بودجه را به خود اختصاص میدهد.
برخی پروژهها با وجود بودجه سنگین، فروش ناامیدکنندهای داشتند و به سوددهی نرسیدند، بهویژه آثاری که بیشازحد به فرنچایز تکیه کردند.
در پروژههای بزرگ، دستمزد بازیگران و قراردادهای درصدی میتواند دهها میلیون دلار به هزینه نهایی اضافه کند.
در بسیاری از فیلمها، هزینه تبلیغات با بودجه تولید برابری میکند یا حتی از آن فراتر میرود.
Avengers: Endgame و Avengers: Age of Ultron در صدر پرهزینهترین آثار MCU قرار دارند.
بله، افزایش هزینه نیروی انسانی، تجهیزات و تولید باعث شده حتی پروژههای متوسط امروز بودجهای همسطح بلاکباسترهای قدیمی داشته باشند.

















