بحث ردیت درباره فراموشی شماره تلفنها خاطرات نسل قدیم و شگفتی نسل جدید را درباره زندگی پیشاز موبایل زنده کرد.
به گزارش تکناک، پرسشی ساده در شبکه اجتماعی ردیت درباره بهخاطرسپردن شماره تلفنها در دوران پیشاز تلفنهای هوشمند، به بحثی همهگیر و جهانی در اینترنت تبدیل شده است. این گفتوگو که با کنجکاوی کاربری جوان آغاز شد، نهتنها خاطرات شیرین نسلهای قدیمیتر را زنده کرد؛ بلکه شگفتی و ناباوری نسل هزاره را از شیوههای زندگی در آن دوران برانگیخت و شکاف عمیق نسلی در عصر دیجیتال را به نمایش گذاشت.
نیوزویک مینویسد ماجرا از آنجا آغاز شد که یکی از کاربران ردیت با نام «TotalThing7» پساز تماشای سریال تلویزیونی دهه ۱۹۹۰، متوجه شد شخصیتهای داستان شماره تلفنها را از حفظ شمارهگیری میکنند. این عادت که امروز تقریباً منسوخ شده، او را به فکر فروبرد. او در سابردیت r/CasualConversation نوشت:
این موضوع مرا به فکر فروبرد که آیا آن کار در آن زمان واقعا عادی بود؟ آیا مردم واقعا تمام شمارههای مهم خود را حفظ میکردند؟ اکنون بهسختی شماره خودم را به یاد میآورم!
این پست بهسرعت با استقبال گسترده مواجه شد و با دریافت بیش از ۴,۴۰۰ رأی مثبت، موجی از خاطرات و نظرات را به راه انداخت. به گفته دکتر شاون دو براواک از مؤسسه آوریو، این پدیده جدیدی نیست. او در مصاحبه با نیوزویک توضیح داد که انسانها در طول تاریخ، همواره حافظه خود را به ابزارهای خارجی منتقل کردهاند.
دکتر دو براواک به تغییر اجتماعی مهمی نیز اشاره کرد. در گذشته، شماره تلفن خانگی اعضای یک خانواده را بههم پیوند میداد و تماس با یک فرد، اغلب با گفتوگوی اولیه با والدین یا خواهر و برادر او همراه بود. به گفته او، پاسخدادن به تلفن عمل جمعی بود؛ درحالیکه امروز ارتباطات کاملا فردی شده است.
کاربران ردیت بخش نظرات را با خاطرات خود از دنیای پیش از گوشیهای هوشمند پر کردند. یکی از کاربران نوشت:
قطعا! هر کس حدود ۲۰ تا ۳۰ شماره تلفن مهم، از خانه و محل کار گرفته تا شماره دوستان و اقوام را از حفظ بود. این کاملاً عادی بود.

کاربری دیگر به مسئله مسیریابی اشاره کرد:
پیشاز گوگل مپ، از مادرم میخواستم مسیرها را برایم بنویسد یا بههم آدرسهایی شبیه «اگر به خانه زرد رسیدی، یعنی آن را رد کردهای، برگرد» میدادیم. یک بار برای پیداکردن مسیر، از پمپ بنزین نقشه خریدم.
دیگری از روزهای تحقیق بدون گوگل یاد کرد:
در دهه ۱۹۸۰، دایرةالمعارفها بزرگترین منبع ما بودند. ساعتها در کتابخانه میماندم و مجلات و کتابهای مختلف را ورق میزدم؛ آنجا یوتیوب ادبی من بود.
این گفتوگو به ردیت محدود نماند. زکی حسن، نویسنده، تصویری از این پست را در شبکه اجتماعی «تردز» به اشتراک گذاشت که بیش از ۲۴۲ هزار بازدید گرفت و بحث را به سطحی وسیعتر کشاند.
واکنشها در آنجا نیز جالب توجه بود. کاربری نوشت:
از زمانی که خواندن این پست را شروع کردم تا پایان آن، ۵۰ سال پیرتر شدم.
دیگری با حسرت به یاد آورد:
بدون دفترچه آدرس به سفر کولهگردی رفتم و ۴۰ آدرس را برای ارسال کارت پستال به خاطر داشتم؛ اما امروز یادم نمیآید چرا وارد یک اتاق شدهام.
این گفتوگوی مجازی، بیش از هرچیز نشان داد که چگونه فناوری نهتنها ابزارهای ما، بلکه شیوه تفکر و حافظه و حتی روابط اجتماعی ما را بهطور بنیادین دگرگون کرده است.

















