تبادل پلاسمای خون به یک کودک ۵ ساله مبتلا به یک اختلال خودایمنی نادر کمک کرد تا وی درمان شود.
به گزارش تکناک، این کودک از ورم مغزی ( آنسفالیت ضد NMDAR) رنج می برد،که یک اختلال نادر محسوب می شود و تشخیص آن دشوار است.
پیش بینی بیماری یک کودک،که از درمان های معمولی پاسخی نگرفته بسیار ناخوشایند است.با این وجود، گروهی از پزشکان دانشگاه راتگرز فکر می کردند که با وجود دانش کافی در برابر هرگونه درمان جدید،امید به درمان وجود دارد.
اخیراً مطالعه ای را در مجله پزشکی اروپا منتشر شده کرده که نمایانگر یک رویکرد جدیدتر برای درمان موثر یک بیماری عجیب است.
این مطالعه بر روی پرونده پزشکی یک دختر ۵ ساله متمرکز است که از ورم مغزی (گیرنده N-متیل-D- آسپارتات) رنج می برد،اختلالی نادر و دشوار برای تشخیص اختلال در عملکرد مغز.
زمانی که درمان های معمولی نتوانستند کارآمد باشند،کودک به یک مرکز توانبخشی منتقل شده بود و به مدت سه ماه در کما بود که در آن زمان گروهی از پزشکان راتگرز برای کمک فراخوانده شدند.
سوزانا کاهالان،نویسنده نیویورک پست،کتابی پرفروش در مورد بیماری خودایمنی نوشته و معتقد است این بیماری توسط عوامل محیطی و ژنتیکی تحریک میشود. او در سال 2012 در کتاب خاطرات خود با نام “مغز در آتش”، از آزمون سخت بیماری خود که ورم مغزی بود و بهبودی که در نهایت حاصل شد،صحبت کرد.
عنوان کتاب و همچنین فیلم بعدی نتفلیکس، از اصطلاحی الهام گرفته شده است که پزشک معالج کاهلان برای توصیف التهاب فاجعهبار مغزی به کار میبرد که در نهایت باعث شد نویسنده تا زمانی که درمان شود،از خود بیخود شود.
ویکرام بیس، نویسنده مطالعه این پرونده و دانشیار بخش اطفال و نورولوژی و مدیر بخش نورولوژی کودکان و ناتوانیهای عصبی رشدی در راتگرز رابرت وود گفت: در بیماریهای خودایمنی بدن به سیستم های خاصی حمله میکند که به اشتباه آن را عاملی خارجی تشخیص میدهد.در مورد آنسفالیت مغزی،بدن به گیرنده های NMDA در مغز حمله می کند.این حمله باعث ایجاد یک نقص عملکردی بزرگ می شود که با ترکیبی از مشکلات روانی، شناختی و حرکتی بروز می کند.(گیرنده های NMDA ساختارهای مغزی هستند که نقش مهمی در یادگیری و حافظه دارند.)
دکتر بهیس و دو دکتر دیگر از بیمارستان راتگرز هنگامی که مادر این کودک خواستار در نظر گرفتن راهکار درمانی دیگری شد،پزشک معالج خانواده با دکتر بهیس تماس گرفت و آنها را به این پرونده فراخواند.مادر به تیم راتگرز اطلاع داد که کودک پس از یک مرحله سریع انحطاط ذهنی و جسمی بیحرکت مانده است.
بهیس گفت:به طور کلی،زمان در درمان بیماری های خودایمنی مسئله ای حیاتی است و استانداردهای مراقبتی حکم می کنند که اگر زمان زیادی گذشته باشد،هیچ درمانی جواب نمی دهد.بیشتر اوقات،هرگونه آسیب ناشی از این بیماری غیر قابل جبران است.
بهیس دستور بستری کودک را در بخش مراقبت های ویژه کودکان در بیمارستان دانشگاه رابرت وود جانسون داد و تصمیم گرفت درمانی دیگر را امتحان کند.
بهیس خاطرنشان کرد: زمان زیادی از دست رفته.اما من فکر می کنم هنوز باید این چیزها را امتحان کرد.
به کودک داروهای دوره ای از استروئیدها، آنتی بادی های ترکیبی و یک سرکوب کننده ایمنی طولانی مدت داده شده بود.بهیس و تیم او تصمیم گرفتند یک سری تبادل روی پلاسمای خون را انجام دهند که این عمل برای بازآرایی سیستم ایمنی به وسیله ی پاکسازی تمام التهابات موجود در جریان خون طراحی شده بود.
در طی یک یا دو مبادله، مادر کودک مدعی شد یک سری اتفاقات در حال رخ دادن است. بهیس گفت: بنظرم هیچکس این کودک را بهتر از مادرش نمی شناسد.
همانطور که آنها به درمان ادامه دادند،در نهایت با تعویض دوازده پلاسما، کودک رفته رفته بهبود یافت تا اینکه بهبودی کامل پیدا کرد.
بهیس گفت: فکر می کنم درسی که از این موضوع گرفتیم این بود که حتی بعد از گذشت زمان طولانی هم می توان این بیماری را درمان کرد.نباید دست از تلاش کردن برداشت.دانستن این امر مهم است تا سایر افراد در این زمینه با دیدن کودکان و احتمالاً بزرگسالان مبتلا به آنسفالیت مغزی که درمان آن دشوار است، زود تسلیم نشوند.