هوش مصنوعی (AI) بدون شک داغترین فناوری حال حاضر دنیای تکنولوژی است. این پدیده چنان قدرتمند شده که بهسختی چند ساعت بدون شنیدن نامش میگذرد .
به گزارش تکناک، به نظر میرسد تمام شرکتهای بزرگ فناوری در تلاشند تا هرطور شده پیشرفتهای هوش مصنوعی را به محصولات جدید و قدیمی خود تزریق کنند، اما این اشتیاق افراطی به جایی رسیده که خستگی از هوش مصنوعی نیز کمکم خود را نشان میدهد.
مایکروسافت با سرعت دیوانهواری سعی دارد Copilot را در سیستمهای مختلف ادغام کند، حتی قبل از اینکه به طور کامل توسعهیافته باشد، که شاید نمونهای از همین عطش افراطی به پیشتازی به هر قیمتی باشد. در دنیای سرمایهداری، همیشه برنده میخواهد نفر اول باشد و برای همیشه در این جایگاه بماند.
اما هوش مصنوعی با هیچ فناوری دیگری که تا به حال دیدهایم قابل مقایسه نیست. توانایی این فناوری برای برهم زدنِ نظم موجود در بسیاری از جنبههای زندگی انسان به نظر بیحدومرز است. پتانسیل آن آنقدر وسوسهانگیز است که به نظر نمیرسد هیچ چیز بتواند حباب سرمایهگذاری روی آن را بترکاند. حبابی که اگر ادامه پیدا کند، به احتمال زیاد از هر حباب فناوری دیگری که تا به حال دیدهایم بزرگتر خواهد شد.
بنابراین عجیب نیست که شرکتهای فناوری بزرگ مانند مایکروسافت، گوگل و متا با همکاریهای گسترده و توسعههای داخلی پیشگام این عرصه هستند. آنها پول زیادی برای خرج کردن دارند و مطمئناً از این فناوری سود سرشاری به دست خواهند آورد.
البته نمی توان گفت هوش مصنوعی نباید وجود داشته باشد یا توسعه آن متوقف شود. برعکس، این یکی از هیجانانگیزترین فناوریهایی است که تا به حال عرضه شده است و واقعاً بخشی از آیندهی آرمانیای است که بسیاری از ما در ذهن داریم. با این حال، تمرکز قدرت هوش مصنوعی در دست شرکتهای غولپیکر چندان نویدبخش آیندهی عموم مردم نیست. جایی که پای پول به میان باشد، اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی اغلب کنار گذاشته میشوند.
فهرست مطالب
ظهور تدریجی هوش مصنوعی مولد
هوش مصنوعی مولد بهسرعت در حال فراگیر شدن است و شاید به نظر برسد که ناگهان از ناکجاآباد سر برآورده. اما اینطور نیست. دستکم استفاده از هوش مصنوعی مولد با قابلیتهای فعلیاش از دهه ۱۹۶۰ میلادی توسط مارشال مکلوهان، فیلسوف کانادایی پیشبینی شده بود. مکلوهان که حرفهی خود را بر تئوری رسانه متمرکز کرده بود، دورهای را پیشبینی میکرد که افراد میتوانستند حجم وسیعی از اطلاعات را درخواست کنند و بهسرعت پاسخ خود را در قالب یک بستهی مرتب دریافت کنند. او در مصاحبهای با رابرت فولفورد در برنامهی «این ساعت هفت روز است» گفت: «محصولات به طور فزایندهای به خدمات تبدیل میشوند» تا توضیح دهد به نظر او به کجا میرویم.
البته مکلوهان اینترنت و توانایی آن برای تحویل این اطلاعات به موقع را پیشبینی نمیکرد و قطعاً حجم عظیم دادههایی را که هوش مصنوعی با آنها آموزش میبیند، پیشبینی نکرده بود. دادههایی که تا دیر نشده و نتوانستیم کنترل آنها را پس بگیریم، متوجه قدرت و سودآوری آنها نشده بودیم.
جفری هینتون، دانشمند علوم کامپیوتر و روانشناس شناختی، در دهه ۱۹۸۰ پیشرو توسعهی تکنیکهای یادگیری عمیق بود که امروزه بهکار میروند. او به سادهترین شکل به شکلگیری این ایده کمک کرد که به جای آموزش دادن کامپیوتر به نحوهی فکر کردن، میتوانیم با نشان دادن دادههای کافی به آن، اجازه دهیم خود به خود نتیجهگیری کند، عمدتاً از طریق تشخیص الگوها. او بعداً در سال ۲۰۱۳ به گوگل پیوست تا به ساخت Google Brain کمک کند، اما پس از ۱۰ سال، برای هشدار دادن به مردم دربارهی خطرات هوش مصنوعی، این شرکت را ترک کرد.
هینتون استدلال میکرد که هوش مصنوعی نه تنها جایگزین انسانها خواهد شد، بلکه ابزار کاملی برای دستکاری انسانها بدون اطلاع آنها نیز خواهد بود. آشنا به نظر نمیرسد؟ و در حالی که شرکتهای بزرگ کنترلکننده متعهد به پایبندی به اخلاق و اخلاقیات خودساخته در رابطه با هوش مصنوعی شدهاند، خط پایانی در یک سیستم سرمایهداری حفظ رقابت و نشان دادن رشد سال به سال است. تاریخ نشان میدهد که زمانی که اخلاق و اخلاقیات مانع افزایش سود میشوند، سابقهای بینقص وجود ندارد.
گام بعدی در توسعه هوش مصنوعی مولد
هوش مصنوعی مولد، یک گام در مسیر رسیدن به هوش مصنوعی واقعی یا همان هوش مصنوعی عمومی (AGI) است. AGI عمدتا در توانایی استدلالش با هوش مصنوعی معمولی تفاوت دارد. در حالی که نرم افزارهایی مانند چتجیپیتی (که کپیلوت مایکروسافت را تامین میکند) و گوگل بارد به الگوهای موجود در مجموعه دادههای خود تکیه میکنند، AGI قادر خواهد بود تا مفاهیم پیچیده را درک کند و اساساً به سوالات پاسخ دهد و به طور مستقل استدلال کند. آدام کانوی، مقاله عالیای در مورد الگوریتم Q* OpenAI و توانایی آن برای “تهدید بشریت” نوشت که به گفته ایلیا سوتسکور، رئیس سابق دانشمندان OpenAI، “تهدیدی برای بشریت” است.
این همان هوش مصنوعی است که بسیاری از مردم همیشه تصور میکردند: چیزی به قدری هوشمند که تنها به دلیل فراتر بودن از تواناییهای فیزیکی ما، میتوانیم آن را از هوش انسانی تشخیص دهیم. مشخص نیست که واقعاً چه اتفاقی پشت درهای بسته در OpenAI رخ میدهد. با این حال، حداقل شواهدی وجود دارد – مانند اخراج سام آلتمن، مدیرعامل OpenAI و بازگشت سریع او – که نشان میدهد این شرکت در حال کنترل چیزی است که هیچ ایدهای در مورد نحوه کنترل آن نداریم. این که توسعه باید در جایی اتفاق بیفتد قابل درک است، اما این که آیا در حال حاضر در جای درستی قرار دارد یا خیر را نمیتوان تشخیص داد.
وابستگی به شرکتهای فناوری عظیم تنها در مورد دادههای ما، تا به حال به آسیب به جامعه منجر شده است.
این راز بزرگی نیست که دادههای ما برای جذب تعامل (خشم و عصبانیت نیز در حال حاضر بسیار داغ هستند) علیه ما استفاده میشود، تصمیمات سیاسی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد و چیزهایی را به ما میفروشد که واقعاً به آنها نیاز نداریم. حتی ترسناکتر این است که از آن برای پیشبینی نحوه رفتار ما در مقیاس فردی و اجتماعی استفاده میشود؛ این که این اطلاعات چگونه به کار گرفته میشوند، علیرغم اینکه به عنوان ضرورتی برای آیندهای بهتر مطرح میشوند، به مسیر اقتدارگرایی و برنامهریزی پیشبینیکننده منجر میشود.
دادههای ما که صرفاً با استفاده از اینترنت ایجاد شدهاند، اکنون برای ایجاد قدرتمندترین ابزار قرن بیست و یکم استفاده شدهاند که قرار است جهان ما را در مقیاس مشابه انقلاب صنعتی، زمانی که به طور واقعی آغاز شد، دچار اختلال کند. صنایع عظیمی که افراد بی شماری را به کار میگیرند، از جایگزینی کامل با هوش مصنوعی میترسند، مؤسسات آموزشی تقریباً در برابر سوءاستفادههای گسترده ناتوان هستند و ما حتی به سطح مشکلات اخلاقی مانند جعلهای عمیق و کلاهبرداریها نزدیک نشدهایم. فقط به هیاهوی کنونی پیرامون جعلهای صریح تیلور سوئیفت با هوش مصنوعی و عجله واکنشی برای تنظیم این ابزارها به نوعی نگاه کنید. این مشکلات جدید نیستند، اما به شیوهای که قبلاً هرگز با آن مواجه نشدهایم، بازتعریف میشوند.
پیش بینی آینده هوش مصنوعی در 10 سال آینده
در حال حاضر، سود سرشاری با صرفا چسباندن برچسب “هوش مصنوعی” به هر محصول جدیدی به دست می آید، اما این روند با خستگی مصرف کنندگان از هوش مصنوعی به زودی فروکش خواهد کرد. حتی می توان گفت غول هایی مانند مایکروسافت هم با ابزارهای نسبتا ابتدایی خود مانند Copilot هنوز در مسیر درک واقعی هوش مصنوعی قرار دارند.
ما تازه انگشت های پای خود را به اقیانوس بیکران پتانسیل هوش مصنوعی فرو برده ایم و در همین ابتدای راه با هزینه های اشتراک، دیوارهای پولی و رقابت های غیرقابل پیش بینی مواجه هستیم. در بسیاری از صنایع، ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای رقابت ضروری شده اند و این موضوع شکاف ثروت و دانش که از قبل هم در سال 2024 نگران کننده بود را بیش از پیش عمیق تر خواهد کرد. کامپیوترهای مجهز به هوش مصنوعی با واحد پردازش عصبی (NPU) داخلی هنوز در مراحل اولیه هستند، اما انتظار می رود به مرور و با پیشرفت، نیازمندی های سیستم و در نتیجه هزینه ها را افزایش دهند.
به دنبال پاسخ های هوش مصنوعی
مشخص نیست چه کسی یا چه چیزی باید مسئولیت هوش مصنوعی را بر عهده بگیرد، یا اصلا در زمانی که هوش مصنوعی به سطح خاصی از پیشرفت برسد، چنین چیزی امکان پذیر است یا خیر. حتی ترسناک تر از آن اعتقاد به این است که هیچ فرد یا نهادی (از جمله دولت های جهان) هیچ تصوری از آینده ندارد، چه برسد به اینکه چگونه از بقیه ما در برابر مشکلات پیش بینی نشده محافظت کند. پیگیری مداوم و صرفا واکنش به مشکلات با چیزی به سرعت هوش مصنوعی، نتیجه خوبی نخواهد داشت.
ما با یک شروع گمراه کننده اما قابل انتظار پیش می رویم. با ادامه روند فعلی، میتوان پیشبینی کرد بازاری به وجود بیاید که در آن افرادی با قویترین هوش مصنوعی (که در حال حاضر با هزینه بسیار بالایی ارائه می شود) سال ها یا دهه ها از افراد بدون کمک هوش مصنوعی جلوتر باشند و این امر قدرت را بیشتر در دست گروه های معدودی بدون نظارت متمرکز کند. این ساختار شاید برای سرمایه داران رویایی به نظر برسد، اما برای بقیه ما شب های بی خوابی به همراه خواهد داشت.