سازندگان سریال آکولایت (The Acolyte) اعلام کرده اند از عناصر معروف جنگ ستارگان در داستان جدید خود استفاده نمیکنند و به دنبال ایجاد یک بستر جدید و منحصر به فرد هستند.
به گزارش تکناک، کوین جنکینز در این مرحله یک کهنهکار جنگ ستارگان به حساب میآید، چرا که در نقش طراح در چندین فیلم از Rogue One تا ظهور اسکایواکر کار کرده است. اما او به عنوان طراح صحنه در سریال Disney Plus، آکولایت، با چالشی کاملاً جدید روبرو شد: پیدا کردن ظاهری که به المانهای اصلی جنگ ستارگان مانند استورمتروپرها یا استار دِسترویرها متکی نباشد.
جنکینز به The Verge میگوید: «برخلاف دیگر آثار جنگ ستارگان، این را نمیشد در کتابی پیدا کرد. وقتی دنبالهها را کار میکردم، و حتی زمانی که پیشدرآمدها ساخته میشدند، همان الگوی جنگ ستارگان را برای شروع داشتیم. [در آکولایت]، ما 75 درصد از آن الگو را حذف کردیم.»
این به این دلیل است که این سریال به یک قرن قبل از تهدید فانتوم (The Phantom Menace) بازمیگردد. این اولین پروژه لایو اکشن است که در دوران High Republic اتفاق میافتد، دورهای از صلح و رفاه نسبی. در این دوران هیچ جنگ کهکشانی، امپراتوری شیطانی و شورشیای برای مبارزه با آن وجود ندارد.
این امر فضا را برای داستان باز میکند تا شخصیتهای جدید را کاوش کند و در عین حال به تیم طراحان فضای زیادی میدهد تا بفهمند دوران قدیمیتر جنگ ستارگان بدون نمادینترین عناصر آن چگونه میتواند به نظر برسد.
جنکینز میگوید: «این موضوع فرصتی را فراهم کرد تا تقریباً بدون محدودیت و بدون وابستگی به دنبال هر شکل و ظاهر جدیدی باشیم.»
جنیفر برایان، طراح لباس میافزاید: «من دستِ بازتری داشتم. محدودیتهای زیادی نداشتم [گویی] که اتفاقات، در بازه زمانی نزدیکتر به آنچه قبلاً فیلمبرداری و پخش شده، قرار میگرفت.»
طبیعتاً این کار برخی چالشها را ایجاد کرد. جنکینز اشاره میکند که وقتی بسیاری از تصاویر نمادین جنگ ستارگان را حذف کنید، بیان اینکه چه چیزی باعث میشود چیزی از نظر بصری در این جهان جا بیفتد، دشوار است.
او میگوید: «در جنگ ستارگان ترفندهای خاصی وجود دارد، به این معنا که به صحنههای اصلی و رالف مککواری برمیگردد. این مثل یک سبک در معماری است. میتوانید به سبکهای مختلف نگاه کنید و بگویید، ‘آن یک ساختمان بتنی است، آن آرت دکو است.’»
آکولایت: نقطه اتکا به گذشته و الهام از تاریخ
با اینکه سریال آکولایت برخی عناصر اصلی جنگ ستارگان را حذف کرده است، اما هنوز به چند نقطه تکیه میکند. شهر-سیاره وسیع کوروسانت که نقش پررنگی در پیشدرآمدها داشت، در آکولایت نیز حضور دارد، چرا که معبد جدای در آنجا قرار دارد. جدایها هم در این سریال ظاهر میشوند؛ اما با ظاهری کمی متفاوت.
برایان، طراح لباس، لباسهای جدای را در این سریال «بهینهتر» توصیف میکند تا با دوره زمانی سریال همخوانی داشته باشد. او توضیح میدهد: «قطعاً منظمتر و با فکر بیشتری طراحی شدهاند. مخصوصاً برای یورد (با بازی چارلی بارنت) که در دو قسمت اول با او آشنا میشویم. او فردی وسواسی و یک جدای شیکپوش است.»
برایان میگوید فرآیند او برای طراحی بسیاری از لباسهای این سریال تا حدودی شبیه مهندسی معکوس است. بینندگان باید بتوانند بهطور طبیعی، خط سیر مد در «آکولایت» را تا فیلمها و سریالهای بعدی دنبال کنند. لباسهای جدای فقط یک مثال هستند – نه فقط برش آنها، بلکه رنگشان هم. برایان توضیح میدهد: «لباسهای فرم آنها را در رنگهای عاجی و سفید شکسته طراحی کردم، رنگهایی که با صلح همخوانی دارند و تیرگی و شومی را القا نمیکنند.» هدف کلی «ایجاد وقار برای جدایها» بود.
فرآیندی مشابه برای طراحی فناوری و وسایل نقلیه نیز به کار گرفته شد. برای مثال، در آکولایت تعداد کمی دروید وجود دارد، زیرا فناوری به اندازهی فیلمهای بعدی پیشرفته نیست. این موضوع به داستان هم گره میخورد: شخصیت اصلی، اُشا (با بازی آماندلا استنبرگ)، به عنوان مکانیک کشتی در دورهای کار میکند که واحدهای آسترومکانیکی مثل R2-D2 نادر هستند. در عوض، او پیپ را دارد، یک ابزار دستی که همزمان یک ربات دوستداشتنی هم هست. به طور مشابه، جنکینز به موتورسیکلتهای فضایی جدای اشاره میکند که در قسمتهای اولیه نمایش داده میشوند: آنها صرفاً برای اکتشاف کاربرد دارند، بر خلاف اکثر وسایل نقلیهی جنگ ستارگان که برای مبارزه طراحی شدهاند.
با این حال، همه چیز در این سریال از تاریخ (یا آینده، بستگی به دیدگاه شما دارد) جنگ ستارگان الهام نگرفته است. برایان میگوید او ایدههای زیادی را از فرهنگهای تاریخی واقعی، از امپراتوری روم تا جنگجویان سامورایی، به عاریه گرفته است.
این الهام به یکی از خاصترین لباسهای سریال منجر شد: زرهی قاتل، مِی (با بازی استنبرگ)، که ترکیب زره زنجیری با سینهپوشی از جنس بامبو است. برایان توضیح میدهد: «ما بامبو را به عنوان گیاهی انعطافپذیر میشناسیم که در باد تکان میخورد. اما فریبنده است. با استفاده درست، به یک ماده محافظ تبدیل میشود.»
نتیجه این کار، سریالی است که نه تنها از نظر ظاهری با بقیه سریالهای گروه خود متفاوت است، بلکه به همین دلیل، استدلال میشود که قابلدسترستر است. برای طرفداران، اشارات به دیگر داستانهای جنگ ستارگان وجود دارد، اما برای درک «آکولایت» ضروری نیست.
جنکینز میگوید: «این سریال هیچ مانعی برای ورود ندارد، درست مثل جنگ ستارگانِ اصلی که برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ آن را دیدم. خود به خود توضیح میدهد. چه از نظر بصری و چه از نظر داستانی، کارِ اضافیای وجود ندارد.»