جستجوی گوگل، چیزی که بسیاری آن را ابزار ضروری زندگی مدرن می دانند، مرده یا در حال مرگ است.
به گزارش تک ناک، در چند سال گذشته، در فرومها و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مختلف، مردم در پستهای ویروسی ادعا میکردند که محصول پرچمدار گوگل خراب شده است.
جمله ” مرگ گوگل” را در توییتر یا ردیت را جستجو کنید و می توانید مشاهده کنید که مردم در مورد آن از اواسط 2010 عصبانی هستند. هرچند اخیراً صدای منتقدها بلندتر شده است.
در فوریه، یک مهندس به نام دیمیتری بریتون یک پست وبلاگی در مورد زوال موتور جستجوی گوگل نوشت و تئوری های اصلی را در مورد اینکه چرا نتایج جستجوی این محصول خراب شده است، گردآوری کرد. این پست به سرعت به صدر انجمن های فناوری مانند هکر نیوز رسید و به طور گسترده در توییتر به اشتراک گذاشته شد و حتی باعث واکنش روابط عمومی جستجوی گوگل، دنی سالیوان شد و یکی از ادعاهای Brereton را رد کرد.
سالیوان در یک سری توییت نوشت “شما در پست گفتید که نقل قول ها دقیقا مطابقت ندارند. آنها صادقانه مطابقت دارند. ،».
جالبترین استدلال Brereton برای مرگ جستجوی گوگل این بود که کاربران باهوش این پلتفرم دیگر کلمات کلیدی غریزی را در نوار جستجو تایپ «Enter» را فشار نمیدهند.
بهترین گوگلرها یا کسانی که به دنبال اطلاعات کاربردی یا تخصصی، بررسی های محصول و بحث های جالب هستند—یک کد تقلب را می شناسند تا از دریای نتایج جستجوی شرکتی عبور کنند که یک سوم بالای صفحه را مسدود می کند.
بریتون استدلال کرد: «بیشتر محتوای روی وب بیش از حد غیر معتبر شده است که نمیتوان به آن اعتماد کرد، بنابراین ما به استفاده از گوگل متوسل میشویم و کلمه Reddit را به انتهای سؤالات خود اضافه میکنیم.» Brereton به داده های Google Trends اشاره کرد که نشان می دهد مردم بیش از هر زمان دیگری کلمه reddit را در گوگل جستجو می کنند.
جستجوگران باهوش به جای پیمایش در پستهای طولانی مملو از تبلیغات پاپ آپ و پاراگرافهایی که به سختی انسجام در سئو را رعایت میکنند موضوعات پرجنبوجوشی همراه با توصیفات افراد واقعی در حال بحث و گفتگو و تعامل با یکدیگر دریافت کردند.
اکثر کسانی که از هک Reddit استفاده می کنند به دلایل عملی این کار را انجام می دهند، اما این یک اقدام کوچک اعتراضی نیز هست و آن راهی برای چسباندن آن به مجتمع صنعتی بهینه سازی موتور جستجو و تبلیغات آنلاین و تلاش برای دسترسی به بخشی از اینترنت که احساس آزادی بیشتری دارد و جنبه انسانی بیشتری دارد.
گوگل سیستم عامل تلفن همراه بسیار موفقی ساخته است، نقشه جهان را ترسیم کرده، نحوه ارسال ایمیل و ذخیره عکسها را تغییر داده است، و با موفقیتهای متفاوت سعی در ساخت خودروهایی دارد که خودشان رانندگی میکنند . این داستان، تا حدی، از طریق جستجوهای بیشماری در جستجوی Google و برخی مرورهای Google Chrome، در Google Doc نوشته شده و از طریق Gmail به ویرایشگر لیت ارسال شده است.
در طول مسیر، این شرکت حجم غیرقابل اندازه گیری از داده ها را در مورد میلیاردها نفر جمع آوری کرده است (اغلب آنها نمی دانند) اما مدل تجاری شرکت مادر گوگل، آلفابت، هنوز در درجه اول یک تجارت تبلیغاتی است. در سال 2020، این شرکت تنها از طریق تبلیغات 147 میلیارد دلار درآمد داشت که تقریباً 80 درصد از کل درآمد آن است. بیشتر محصولات این شرکت فناوری – نقشهها، جیمیل – اسبهای تروا برای یک کسبوکار عظیم تبلیغاتی شخصیشده هستند و جستجو همان چیزی است که همه چیز را آغاز کرد. این الگوی مدرن چیزی است که شوشانا زوبوف منتقد فناوری آن را «سرمایهداری نظارتی» مینامد.
اینترنت به طور تصاعدی رشد کرده است و گوگل با آن گسترش یافته است و به معرفی برخی از حریصانه ترین تمایلات تحت وب کمک میکند و به آنها پاسخ می دهد. اما کمیت و بزرگی همیشه برای محصولات فناوری یک ویژگی موهبتی محصوب نمیشود.
آیا ما دست خود را روی هیچ چیز فشار نمی دهیم یا گوگل قربانی موفقیت خود شده است و محصول شاخص خود – جستجو – را کمتر مفید می کند؟
این که جستجوی Google، زمانی که در سال 1997 راه اندازی شد، نحوه استفاده مردم از اینترنت را تغییر داد مبالغه نیست. قبل از اینکه گوگل با هدف خزیدن در کل وب و سازماندهی اطلاعات جهان ظاهر شود، موتورهای جستجو در بهترین حالت نسبتاً مفید بودند. و با این حال، در روزهای اولیه، رقابت جستجو بسیار بیشتر از اکنون وجود داشت. یاهو، آلتاویستا و لایکوس مقاصد محبوب آنلاین بودند. اما الگوریتم رتبهبندی «PageRank» گوگل به حل این مشکل کمک کرد. الگوریتم تعداد و کیفیت لینک هایی را که به یک وب سایت اشاره می کنند، شمارش و نمایه می کند. به جای استفاده از یک تطبیق کلمه کلیدی ساده، PageRank متوجه شد که بهترین نتایج وب سایت هایی هستند که توسط بسیاری از وب سایت های با کیفیت بالا به آنها پیوند داده شده است. الگوریتم کار کرد، و گوگل در اواخر دهه 1990 تقریباً جادویی به نظر می رسید: ماشین می فهمید. شما آنچه را که به دنبال آن هستید تایپ می کنید، و چیزی که دریافت میکنید نه تنها مرتبط، بلکه شهودی بود.
برای اینکه بفهمیم گوگل تغییر کرده است نیازی به درس تاریخ نیست . میتوان آن را احساس می کرد. سعی کنید محصولی را در گوشی هوشمند خود جستجو کنید و خواهید دید که زمانی یک نوار سبز کوچک با یک «پیوند حمایت شده» بود، اکنون به سختی رمزگشایی شده و با چرخ و فلک های محصولات پولی پر شده است. تبلیغات چند لینک پرداخت شده ؛ کادر ترسناک و الگوریتم «مردم هم این را می پرسند» ایجاد شده است.
چرخ و فلک پرداخت شده ی دیگر؛ یک “راهنمای خرید” حمایت شده؛ و یک ویجت Maps که فروشگاههایی را نشان میدهد که محصول جستجو شده را در نزدیکی مکان شما میفروشند. هنگامی که در آن، چندین صفحه را پیمایش کردید، نتایج جستجوی پرداخت نشده و واقعی را خواهید یافت. جستجو در گوگل مانند اکثر فضاهای اینترنت در سال 2022، تا حد مرگ بی روح و خسته کننده شده است.
انواع تئوری ها برای آن تبلیغات همیشه مزاحم وجود دارد. یکی این است که نرخهای هزینه هر کلیکی که گوگل از تبلیغکنندگان دریافت میکند، به دلیل رقابت فیسبوک و آمازون (گوگل در پاسخ به این امسال ویجتهای تبلیغاتی بزرگتر برای جستجوی تجاری ارائه میکند) و همچنین کم شدن سرعت جستجوی پرداختی کاهش یافته است.
هزینه مشکل دیگر ممکن است ناشی از تغییرات ردیابی کوکی باشد که Google در پاسخ به قوانین حفظ حریم خصوصی مانند مقررات عمومی حفاظت از داده های اروپا و قانون حفظ حریم خصوصی مصرف کنندگان کالیفرنیا اجرا می کند. در دو سال گذشته، گوگل در حال برنامه ریزی برای حذف کوکی های شخص ثالث از مرورگر کروم خود بوده است.اگرچه جستجوی Google تحت تأثیر ممنوعیت کوکی ها قرار نمی گیرد، زیاد بودن نتایج جستجوی تبلیغاتی ممکن است تلاشی برای جبران بخشی از پولی باشد که گوگل در تغییرات مرورگر کروم از دست می دهد.
اگر چنین است، این نمونه ای از ایجاد مشکل دیگر حین رفع یک مشکل دیگر است. اما وقتی این به گوگل پیشنهاد شد، شرکت صریح بود و استدلال کرد که «هیچ ارتباطی» بین برنامههای کروم برای حذف تدریجی پشتیبانی از کوکیهای شخص ثالث و نتیجه جستجوی تبلیغاتی وجود ندارد. این شرکت همچنین گفت که تعداد تبلیغاتی که در نتایج جستجو نشان میدهد «برای چندین سال محدود شده است و ما هیچ تغییری ایجاد نکردهایم». گوگل ادعا می کند که “به طور متوسط در چهار سال گذشته، 80 درصد از جستجوهای گوگل هیچ تبلیغی در بالای نتایج جستجو نداشته اند.”
هرگونه جستجوی پاسخ در مورد الگوریتم های جستجوی گوگل شما را به دنیای متخصصان سئو مانند ماری هاینس هدایت می کند. هاینس مشاوری است که از سال 2008 الگوریتمهای گوگل را با وسواس مطالعه میکند. بخشی از کار او این است که با هر تغییر کوچکی که توسط مهندسان شرکت ایجاد میشود توسط ارتباطات عمومی وبلاگ تیم جستجوی Google هماهنگی و به روز رسانی داشته باشد.
شرکتهایی که میتوانند هوسهای الگوریتمهای دائماً بهروزشده گوگل را تشخیص دهند و رتبه هر سایتی را افزایش دهند. رتبه بالا به معنای توجه بیشتر است که از لحاظ نظری به معنای پول بیشتر است. زمانی که گوگل در اکتبر 2020 اعلام کرد که شروع به انتشار «فهرست کردن » میکند ( راهی جدید برای شرکت جهت رتبهبندی متنهای مجزا از وبسایتها ) هاینز سعی کرد بفهمد که چگونه میتواند چیزی را که افراد در نهایت هنگام جستجو میبینند، تغییر دهد. او و تیمش بهجای اینکه پستهای مهندسی معکوس شبیه به حرفهای رباتنویسی شده را در سایت قرار دهند، سعی میکنند حفظ یکپارچگی صفحه را متعادل کنند و در عین حال برای الگوریتم جذاب باشند. اگرچه گوگل بهروزرسانیهای مکرر را در اختیار افراد داخلی سئو قرار میدهد، اما الگوریتمهای جستجوی این شرکت یک جعبه سیاه هستند (یک راز تجاری که نمیخواهد به رقبا یا هرزنامهنویسانی که از آن برای دستکاری محصول استفاده میکنند) بدهد، به این معنی که دانستن اینکه گوگل به چه نوع اطلاعاتی امتیاز می دهد، به حدس و گمان های آموزش دیده و آزمون و خطا نیاز دارد.
هاینس معتقد است که نشان دادن نتایج جستجوی تبلیغاتی در جستجوها Google (American multinational technology company) بدتر از همیشه است و تصمیم شرکت برای اولویت دادن به محصولات و ویژگی های خود بر اساس نتایج ارگانیک ناامید کننده است.
هاینس میگوید “هوش مصنوعی نه تنها تلاش می کند تا بفهمد که جستجوگر چه چیزی را تایپ می کند، بلکه تلاش می کند تا بفهمد جستجوگر میخواهد به چه چیزی دست یابد.” سعی میکند محتوای داخل صفحات و پرسوجوهای درونی را بفهمد، و این نوع نتیجهای را که افراد دریافت میکنند تغییر میدهد.» تمرکز گوگل بر هدف جستجوگر میتواند به این معنا باشد که وقتی افراد کلمات کلیدی را تایپ میکنند، مطابقت مستقیم کلمات را دریافت نمیکنند. در عوض، گوگل در تلاش است تا پرس و جو را اسکن کند، از آن معنا بسازد، و صفحاتی را که فکر می کند با آن معنا مطابقت دارند، ظاهر کند.
علیرغم اینکه این فرضیه کمی علمی تخیلی و ترسناک به نظر می رسد، این تغییر ممکن است مانند از دست دادن آژانس برای جستجوگران به نظر برسد. قبلاً جستجو مانند ابزاری بود که شما آن را کنترل میکردید، اما ممکن است گوگل بیشتر شبیه یک شخص که ایدهها و فرآیندهای خاص خود را دارد رفتار کند.
گوگل می تواند از چنین فناوری استفاده کند تا همچنان مردم را از جستجوهای مورد نظرشان دور کند و به سمت محصولات خود و تبلیغات پولی با فرکانس بیشتر سوق دهد. یا به شکلی کمتر فریبنده، میتواند به سادگی افراد را بهصورت الگوریتمی به جهات غیرمنتظره سوق دهد. تمام تصمیمات زندگی را که در یک سال معین بر اساس اطلاعاتی که بعد از گوگل پردازش می کنید، می گیرید تصور کنید. این بدان معناست که ریسک هوش مصنوعی گوگل در تفسیر قصد جستجوگر زیاد است.
اما برخی از نتایج بی روح گوگل توسط انسان ساخته شده است. زک وربیت میداند که ارائه خدمات طوری که به ذائقه الگوریتمهای جستجوی Google خوش بیاید چگونه است. پس از فارغ اتحصیلی از کالج، وربیت یک شغل فریلنسری نویسندگی با شرکت هاث(HOTH )، یک شرکت بازاریابی که در بهینهسازی موتورهای جستجو تخصص دارد، انجام داد. کار “روح خرد کن” وربیت در هاث نوشتن پست های وبلاگی بود که به سایت های مشتریان کمک می کرد تا از گوگل (شرکتی آمریکایی فعال در زمینه اینترنت، فناوری و تکنولوژی) رتبه بالایی کسب کنند. او ساعتها صرف نوشتن فهرستهایی با عناوینی مانند «۱۰ کاری که وقتی سیستم تهویهی مطبوع شما کار نمیکند» انجام داد. وربیت پستهایی نوشت که «به نظر روباتیک میآمدند یا شبیه این بودند که توسط شخصی نوشته شدهاند که به تازگی زبان را کشف کرده است». او مجبور بود روزانه 10 پست در مورد موضوعاتی که هیچ اطلاعی از آنها نداشت بنویسد. به سرعت، او شروع به تغییر پست های قدیمی برای وبلاگ های دیگر مشتریان کرد. وربیت میگوید گاهی وقات این پستها را آدمهای واقعی مینویسند و چون سعی میکنند تا حد ممکن از کلمات کلیدی در متن استفاده کنند پست ها شبیه پست های نوشته شده توسط ربات یا هوش مصنوعی است. اینکه پستهای تحقیقاتی عجولانهاش در بالای نتایج جستجو ظاهر میشد، او را ناامید کرد. او پس از یک سال کار را ترک کرد .وربیت صنعت جستجو را به عنوان خانه ای از کارت توصیف میکند. زمان او در معادن سئو به او نشان داد که کیفیت جستجوی گوگل کاهش یافته است، که مسلما ساده ترین، موثرترین و انقلابی ترین محصول اینترنت مدرن است. او گفت: «هرچه بیشتر کار را انجام دادم، بیشتر متوجه شدم که جستجوی گوگل در حال حاضر کاملاً بی فایده است. مدیر عامل شرکت هاث، مارک هاردگروو، این تصور را که پستهای وبلاگ مشتری آن برای اهداف سئو «بیش از حد بهینهسازی شدهاند» و اینکه شرکت پستهای نامتعارف به دلیل رتبهبندی بالارا منع میکند، رد کرد. او در ایمیلی نوشت: «استفاده بیش از حد از کلمات کلیدی و ایجاد محتوای غیرقابل قبول برای موفقیت ما به عنوان یک شرکت سئو مضر است. به همین دلیل است که هاث نویسندگانی را که ما با آنها کار می کنیم نیاز ندارد و یا حتی آنها را تشویق نمی کند که از کلمات کلیدی در پست های وبلاگ خود برای کمک به بهینه سازی استفاده کنند.
گوگل هنوز برای بسیاری مفید است، اما سوال سختتر این است که چرا نتایج آن نسبت به پنج سال پیش عقیم تر است. نظریه هاینز این است که این نتیجه تلاش گوگل برای سرکوب اطلاعات نادرست و محتوای با کیفیت پایین است . در سال 2017، این شرکت شروع به صحبت عمومی در مورد یک ابتکار جستجو به نام EAT کرد که مخفف “تخصص، اقتدار و اعتماد” است. این شرکت دستورالعمل های ارزیابی کیفیت متعددی را ارائه کرده است که به قضاوت در مورد محتوا برای تعیین صحت کمک می کند. یکی از این تلاش ها، با عنوان پول یا زندگی شما، استانداردهای دقیقی را برای هر صفحه ای که هنگام جستجوی کاربران برای اطلاعات پزشکی یا مالی نشان داده می شود، اعمال می کند.
هاینز توضیح داد: «کریپتو را در نظر بگیرید». کریپتو منطقه ای است که کلاهبرداری های زیادی دارد، بنابراین مگر اینکه سایتی حضور گسترده ای در سراسر وب داشته باشد و گوگل این احساس را پیدا کند که به دلیل تخصص در آن موضوع شناخته شده است، رتبه بندی خوبی به آن میدهد. با این حال، این بدان معنی است که نتایج گوگل در مورد هر موضوعی که به اندازه کافی حساس تلقی شود احتمالاً از منابع معتبر خواهد بود. پرسوجوهای پزشکی بهجای توصیفات شخصی، به احتمال زیاد صفحات WebMD یا Mayo Clinic را برمیگردانند. به گفته هاینز، این به ویژه برای افرادی که به دنبال داروهای هومیوپاتی یا داروهای جایگزین هستند چالش برانگیز است.
همه اینها طنز عجیبی دارد. برای سالها، محققان، فنآوران، سیاستمداران و روزنامهنگاران نسبت به وحشی بودن اینترنت و تمایل آن به تقویت تئوریهای توطئه، موضوعات تفرقهانگیز و اطلاعات نادرست یکپارچه عذاب میکشیدند و هشدار میدادند. بسیاری از مردم اینگونه استدلال کردهاند که پلتفرمها بالاتر از همه چیز کیفیت و اطلاعات معتبر را به نمایش بگذارند، حتی به قیمت سود و ممکن است که گوگل، به نوعی، گوش داده باشد و شاید تا حدی موفق شده باشد نتایج با کیفیت بالاتری را در تعدادی از دسته بندی های بحث برانگیز نشان دهد.
اما به جای آغاز عصر اطلاعات کامل، این تغییرات ممکن است پشت این احساس شاکیان باشد که جستجوی گوگل ارائه نتایج جالب را متوقف کرده است و گویی گوگل در حال مرگ است. در تئوری، ما خواهان اطلاعات معتبر هستیم، اما اطلاعات معتبر می توانند خشک و خسته کننده باشند. بیشتر شبیه فرم دولتی یا کتاب درسی است تا رمان. اینترنت که بسیاری از مردم آن را می شناسند و دوست دارند، برعکس است آشفته، بی نظم و غیرقابل پیش بینی. طاقت فرسا، پایان ناپذیر و همیشه کمی خطرناک.
رند فیشکین، موسس شرکت نرمافزاری SparkToro، که از سال 2004 به نوشتن و فکر کردن درباره جستجو پرداخته است، معتقد است که گوگل در تقویت نکردن تئوریهای توطئه و سخنان نفرتانگیز بهتر شده است، اما این کار شرکت را بسیار طولانی کرده است.
جستجوی گوگل ممکن است در حال حاضر بسیار بی کیفیت باشد زیرا، مانند بسیاری از جاهای دیگر اینترنت، بالغ شده و بی رحمانه تجاری سازی شده است. در تلاش برای جلوگیری از مقررات و سازگاری با شرکتها، ممکن است بخشهایی از آن کمتر دست نخورده باشند. اما برخی از چیزهایی که در مورد گوگل به نظر می رسد مرده یا دارد میمیرد، ممکن است نوستالژی خود ما برای اینترنت کوچکتر و کمتر بالغ باشد.
سالیوان، این اشتیاق به گذشته را درک می کند، اما میگوید تغییر گوگل همان تکامل موتور جستجویی است که به تکامل وب پاسخ می دهد. «برخی از آن محتوای وبلاگ به مرور زمان به انجمنهای بسته یا رسانههای اجتماعی منتقل شدهاند. گاهی اوقات پست وبلاگی که امیدواریم پیدا کنیم وجود ندارد.” سالیوان معتقد است که برخی از ناامیدیهای اخیر در جستجوی گوگل در واقع نشان دهنده میزان خوب بودن آن است. او گفت: «امروز به دنبال چیزهایی هستیم که 15 سال پیش تصور نمیکردیم بتوانیم آنها را جستجو کنیم و معتقدیم دقیقاً همان چیزی را که میخواهیم پیدا خواهیم کرد.» انتظارات ما همچنان رو به رشد بوده است. بنابراین ما تقاضای بیشتری از این ابزار داریم.» این یک پاسخ جالب و راحت است.