اصطلاحات استارتاپ و کسب و کار اغلب بهجای یکدیگر استفاده میشوند، اما در واقع نشاندهنده دو نوع کاملاً متفاوت از کسبوکارها با اهداف، ساختارها و استراتژیهای متمایز هستند.
درک تفاوت بین استارتاپ و کسبوکار برای کارآفرینانی که در حال تصمیمگیری درباره مسیر پیش روی خود هستند، ضروری است؛ چرا که این انتخاب بر گزینههای تأمین مالی، استراتژیهای رشد، سطح ریسک و اهداف بلندمدت تأثیر میگذارد.
در حالی که هر دو به راهاندازی یک فعالیت جدید مربوط میشوند، استارتاپ معمولاً بر رشد سریع و ایجاد تحول در بازار تمرکز دارد، در حالی که یک کسبوکار بیشتر به ثبات، سودآوری و پایداری بلندمدت اهمیت میدهد. در این مقاله از تکناک قصد داریم این تفاوتها را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم تا مشخص شود چه چیزی آنها را از یکدیگر متمایز میکند.
فهرست مطالب
استارتاپ چیست؟
وقتی در مورد استارتاپ و کسب و کار صحبت می کنیم باید بگوییم که استارتاپ کسبوکاری است که برای رشد بالا و مقیاسپذیری طراحی شده است. استارتاپها به دنبال معرفی محصولات یا خدمات جدید هستند و اغلب با استفاده از تکنولوژیهای نوآورانه، بازارهای موجود را متحول کرده یا بازارهای کاملاً جدیدی ایجاد میکنند. هدف اصلی یک استارتاپ، نفوذ سریع به بازار، جذب کاربران در مدت زمان کوتاه و گسترش عملیات با سرعت بالا است.
استارتاپها اغلب توسط شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC)، سرمایهگذاران فرشته و پلتفرمهای تأمین مالی جمعی حمایت میشوند. از آنجا که سودآوری فوری لزوماً هدف اصلی نیست، استارتاپها در مراحل اولیه معمولاً سرمایه زیادی مصرف میکنند تا حضور خود را در بازار تثبیت کنند.
ویژگیهای کلیدی یک استارتاپ:
- تمرکز بر رشد بالا: هدف استارتاپها رشد سریع است، نه لزوماً سودآوری فوری
- مدل کسبوکار نوآورانه: معمولاً برای حل مشکلات جدید یا ارائه راهکارهای بهتر برای مسائل موجود ایجاد میشوند.
- وابستگی به سرمایهگذاری خارجی: سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایهگذاران فرشته و تأمین مالی جمعی منابع اصلی تأمین سرمایه هستند.
- مبتنی بر تکنولوژی: اغلب برای توسعه و ارائه خدمات یا محصولات خود به شدت به فناوری متکی هستند.
- مقیاسپذیری: هدف استارتاپها افزایش سریع سهم بازار و تعداد کاربران بهصورت نمایی است.
انواع استارتاپها
اما استارتاپها فقط به این تعریف خلاصه نمیشوند. بهطورکلی ما شش نوع مختلف از استارتاپها را داریم:
1. استارتاپهای سبک زندگی (Lifestyle Startups): جایی که کارآفرینان با کسبوکار خود سبک زندگی موردعلاقهشان را تأمین میکنند. مثلاً یک موجسوار که فروشگاه تجهیزات موجسواری راهاندازی میکند تا بتواند هزینههای علاقهاش را پوشش دهد.
2. استارتاپهای کسبوکار کوچک (Small Business Startups): در اصل همان کسبوکارهای کوچک هستند، اما چون برای مالکشان تجربهای جدید است و در مراحل ابتدایی قرار دارند، استارتاپ محسوب میشوند.
3. استارتاپهای مقیاسپذیر (Scalable Startups): رایجترین تصویری که از استارتاپ داریم، همین نوع است. این شرکتها با نگاه بزرگ وارد بازار میشوند. مانند گوگل یا فیسبوک. مقیاسپذیری تنها به معنای بزرگ شدن نیست، بلکه به دنبال تسلط جهانی هستند.
4. استارتاپهای قابل خرید (Buyable Startups): شرکتهایی هستند که از ابتدا با هدف فروش به شرکتهای بزرگتر تأسیس میشوند. این نوع استارتاپها بیشتر در بازارهای آنلاین یا اپلیکیشنهای موبایل دیده میشوند.
5. استارتاپهای شرکتهای بزرگ (Large Company Startups): این استارتاپها توسط شرکتهای بزرگ برای توسعه محصولات جدید بر پایه محصولات اصلی آنها راهاندازی میشوند، مانند شرکتهای ورزشی یا الکترونیکی.
6. استارتاپهای اجتماعی (Social Startups): این نوع از استارتاپها به دنبال مقیاسپذیری نیستند، بلکه هدف آنها بهبود جهان یا توزیع ثروت به صورت عادلانه است.
کسب و کار کوچک چیست؟
در بحث استارتاپ و کسب و کار، کسب و کار کوچک بیشتر بر پایداری و سودآوری بلندمدت تمرکز دارد. این نوع از کسبوکارها معمولاً به بازار محلی یا تخصصی خدمت میکنند و از یک مدل کسبوکار سنتی پیروی مینمایند. برخلاف استارتاپها که در مراحل اولیه معمولاً زیانده هستند، کسبوکارهای کوچک سعی دارند در سریعترین زمان ممکن به سودآوری برسند.
کسبوکارهای کوچک اغلب با استفاده از پسانداز شخصی، وامهای کسبوکار کوچک یا کمکهزینهها تأمین مالی میشوند. آنها بیشتر از اینکه به دنبال گسترش سریع باشند، به دنبال ایجاد یک پایگاه مشتریان ثابت و جریان درآمدی پایدار هستند.
ویژگیهای کلیدی یک کسبوکار کوچک:
- سودآوری مهمتر از رشد: کسبوکارهای کوچک بر درآمد پایدار و سلامت مالی بلندمدت تمرکز دارند.
- محدوده بازار محدود: اغلب روی بازار محلی یا بازارهای تخصصی فعالیت میکنند.
- مدیریت توسط مالک: معمولاً توسط بنیانگذار یا یک تیم مدیریتی کوچک اداره میشوند.
- روابط مستقیم با مشتریان: این کسبوکارها از تعامل مستقیم با مشتریان و ایجاد رابطه بهرهمند میشوند.
- تأمین مالی سنتی: بیشتر از وامهای کوچک، از کمکهزینهها یا پسانداز شخصی برای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
انواع کسبوکارهای کوچک
کسبوکارهای کوچک بسته به اندازه و ساختار آنها میتوانند اشکال مختلفی داشته باشند:
- کسبوکار خرد (Micro Business): کسبوکاری با مقیاس بسیار کوچک که معمولاً فقط یک یا دو کارمند دارد.
- شرکتهای کوچکمقیاس: اغلب با کسبوکارهای کوچک اشتباه گرفته میشوند. اینها شرکت، مشارکت یا بنگاههایی با تعداد بسیار محدود کارمندان و حجم فروش پایین هستند.
- کسبوکارهای کوچک تا متوسط (SME): کمتر از ۲۵۰ کارمند دارند و گردش مالی آنها کمتر از 5 میلیارد تومان است.
- شرکتهای بزرگ (Large Enterprise): بیش از ۵۰۰۰ کارمند و/یا گردش مالی سالانه بیش از 15 همت دارند.
مزایای کسبوکارهای کوچک
کسبوکارهای کوچک دارای مزایایی هستند که اغلب شرکتهای بزرگ یا بسیاری از استارتاپها از آن برخوردار نیستند:
برتری شخصی
بسیاری از کسبوکارهای کوچک در محصولات یا خدمات خود سرمایهگذاری عاطفی دارند. در پشت این کسبوکارها افراد واقعی با شغلهای واقعی حضور دارند و مشتریان این ویژگی را دوست دارند، چون ترجیح میدهند با تأمینکنندگانی کار کنند که به آنچه تولید میکنند اهمیت میدهند.
داستانی برای گفتن
اغلب این کسبوکارها با تلاش و پشتکار شکل گرفتهاند و در مسیر رشد خود با مشکلاتی مواجه شدهاند که آنها را پشت سر گذاشتهاند. مشتریان، مخاطبان و حتی وامدهندگان میتوانند به این داستانها علاقهمند شوند و همین موضوع باعث رونق بیشتر کسبوکار میشود.
توانایی ایجاد روابط قوی
بهطورکلی، مردم با افرادی که دوستشان دارند معامله میکنند. یک کسبوکار کوچک توسط افراد اداره میشود و اگر بتواند روابط خوبی با مشتریان برقرار کرده و مورد پسند آنها قرار گیرد، این موضوع میتواند امنیت و ثبات زیادی برای آن فراهم کند.
تفاوتهای کلیدی بین یک استارتاپ و یک کسب و کار
استارتاپها و کسب و کارها اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند، اما در واقع دو مدل کسبوکار کاملاً متفاوت با روشهای تأمین مالی، انتظارات رشد و سطح ریسک متمایز هستند. هرچند هر دو شامل راهاندازی یک فعالیت جدید میشوند، اما اهداف و استراتژیهای آنها بر اساس محیط کسبوکار، تقاضای بازار و منابع مالی شکل میگیرد. برای کارآفرینان در بریتانیا، درک این تفاوتها برای تأمین مالی مناسب و توسعه یک استراتژی رشد پایدار، بسیار حیاتی است.
۱. تفاوت در تأمین مالی
تأمین مالی یکی از بارزترین تفاوتها میان استارتاپها و کسبوکارهای کوچک است. نوع سرمایه در دسترس، شرایط مرتبط با آن، و انتظارات سرمایهگذاران یا وامدهندگان میان این دو بسیار متفاوت است.
تأمین مالی استارتاپها
استارتاپها معمولاً به دنبال جذب سرمایه از منابع خارجی مانند شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC)، سرمایهگذاران فرشته و پلتفرمهای تأمین مالی جمعی هستند. هدف آنها تأمین سرمایه کافی برای رشد سریع، توسعه محصول و گسترش بازار است.
تأمین مالی کسبوکارهای کوچک
کسبوکارهای کوچک بیشتر به روشهای سنتی تأمین مالی مانند وامهای بانکی، کمکهزینههای دولتی و پسانداز شخصی تکیه دارند.
۲. انتظارات رشد
استارتاپها و کسبوکارهای کوچک رویکردهای متفاوتی نسبت به رشد دارند. استارتاپها بر گسترش سریع بازار و جذب کاربران تمرکز دارند، در حالی که کسبوکارهای کوچک به دنبال رشد پایدار و بلندمدت هستند.
رشد استارتاپها
استارتاپها برای مقیاسپذیری سریع طراحی شدهاند. موفقیت آنها با افزایش تعداد کاربران، سهم بازار و ارزشگذاری سنجیده میشود نه سودآوری کوتاهمدت.
رشد کسبوکارها
کسبوکارهای کوچک بر رشد تدریجی و پیوسته تأکید دارند. آنها تمرکز خود را بر ایجاد پایگاه مشتریان وفادار و تولید جریان نقدی پایدار میگذارند.
۳. عوامل ریسک
هر دو نوع کسبوکار با ریسکهایی روبرو هستند، اما ماهیت این ریسکها به دلیل تفاوت در مدلهای کسبوکار و ساختار تأمین مالی آنها متفاوت است.
ریسکهای استارتاپها
استارتاپها به دلیل وابستگی به سرمایه خارجی و استراتژیهای رشد تهاجمی، با سطوح بالایی از عدم قطعیت و فشار رقابتی مواجه هستند.
ریسکهای کسبوکارهای کوچک
ریسک شکست کامل در کسبوکارهای کوچک پایینتر است، اما آنها بیشتر در معرض چالشهای عملیاتی قرار دارند.
جمعبندی
ریسک در واقع یکی از تفاوتهای اصلی میان استارتاپ و کسب و کار است. این تفاوت در نوع ادراک ما از آنها و همچنین دیدگاه مشتریان و مراجعین نسبت به آنها نمایان میشود.
استارتاپها اغلب بهعنوان کسبوکارهایی با نیاز شدید به سرمایه شناخته میشوند که معمولاً برای مدت کوتاهی در ذهن عموم ظاهر میشوند. آنها تحت تأثیر استراتژیهای رشد سریع و تمرکز بر سودآوری قرار دارند، اما ممکن است بهویژه در مواجهه با تکنولوژیهای جدیدتر بهسرعت جذب یا از صحنه خارج شوند.
در مقابل، کسب و کارها از این رویکرد فاصله میگیرند و یک مدل تجاری قابلاعتمادتر را دنبال میکنند. آنها با تعریف یک داستان انسانی واقعی، سطح بالایی از اعتماد را در میان مشتریان ایجاد کرده و به یک جزء دائمی در فضای کسبوکار تبدیل میشوند.
نکته مهم این است که چه استارتاپ و چه کسبوکار کوچک، هر دو برای جذب سرمایهگذار، صرفنظر از اینکه اهداف رشد، سطح ریسک یا منابع تأمین مالی آنها چیست؛ باید توانایی خود را در موفقیت در مدل تجاری مربوط به خود اثبات کنند.