دنیای بازیهای ویدیویی همیشه در جستوجوی قهرمانان تازه بوده است. از شوالیههای باستانی تا سربازان آیندهنگر، هر دورهای قهرمانهای خاص خودش را داشته، اما هیچکدام بهاندازه ابرقهرمانها نتوانستهاند تخیل گیمرها را تسخیر کنند.
ترکیب کامیکبوکها، سینما و دنیای تعاملی بازیها باعث شده تجربه ابرقهرمانی در بازیهای ویدیویی به یکی از پرطرفدارترین ژانرها تبدیل شود. بازی ابرقهرمانی نهتنها فرصتی است برای تجربه قدرتهای فراتر از انسان، بلکه بستری است برای روایت داستانهایی که بار احساسی، اخلاقی و حتی فلسفی دارند.
از مبارزه با دشمنان در کوچهپسکوچههای تاریک گاتهام گرفته تا پرواز میان آسمانهای نیویورک همراه با اسپایدرمن، این ژانر بازیها تجربهای منحصربهفردی را برای شما رقم میزند. بهترین بازیهای ابرقهرمانی توانستهاند مرز بین سرگرمی و روایت سینمایی را محو کنند.
در این مقاله قرار است نگاهی جامع بیندازیم به تاریخچه و دلایل محبوبیت این ژانر و سپس برترین بازیهای ابرقهرمانی تاریخ را معرفی کنیم؛ آثاری که یا اقتباس مستقیم از کامیکها هستند یا با الهام از آنها دنیایی تازه ساختهاند. با تکنک و ادامه این مقاله همراه ما باشید.
چرا بازیهای ابرقهرمانی محبوب شدند؟

از همان روزی که اولین صفحات کامیکبوکها با رنگهای تند و شخصیتهایی فراتر از انسان روی دکهها آمدند، رویاپردازی درباره قهرمانانی که میتوانند در برابر هر بحرانی بایستند در دل مخاطب جا گرفت. اما این رؤیا وقتی به دنیای بازیهای ویدیویی رسید، شکل تازهای پیدا کرد؛ تجربهای تعاملی که به جای تماشای قهرمان، شما را در لباس او قرار میداد. همین تغییر زاویه دید بود که باعث شد ژانر «بازی ابرقهرمانی» فراتر از یک اقتباس ساده عمل کند و به یکی از پرطرفدارترین شاخههای سرگرمی تبدیل شود.
اقتباس از کامیک و فیلمهای ابرقهرمانی
بازیهای ابرقهرمانی درست همان جایی محبوب شدند که سینما و کامیک با هم دست دادند. از «بتمن» تاریک دنیای دیسی گرفته تا «اسپایدرمن» پرانرژی مارول، بازیکنان همیشه دنبال فرصتی بودهاند تا دنیای تصویری و داستانی این قهرمانها را خودشان لمس کنند. وقتی میتوانید در قالب یک کاراکتر معروف مثل مردعنکبوتی در خیابانهای نیویورک تاب بخورید یا به جای بتمن در کوچههای گاتهام با دشمنان بجنگید، تجربهای به دست میآورید که هیچ فیلم یا کتابی قادر به انتقال آن نیست. بازیها در این نقطه فراتر از بازآفرینی یک روایت عمل میکنند؛ آنها شما را وارد دنیای قهرمانها میکنند و اجازه میدهند تصمیمات خودتان را بگیرید.
رشد ژانر اکشن ماجراجویی و جهانباز

محبوبیت بازیهای ابرقهرمانی بیارتباط با تحول ژانر اکشن ماجراجویی و جهانباز هم نیست. هر چه دنیاهای بازی گستردهتر شدند، فضا برای خلق شهری زنده مثل گاتهام یا نیویورک هم فراهم شد. این جهانهای پرجزئیات به بازیکن آزادی دادند تا نه فقط در مأموریتهای داستانی، بلکه در دل کوچهها و خیابانها حس واقعی بودن یک ابرقهرمان را تجربه کند. از گشتزنی آزادانه گرفته تا برخورد ناگهانی با جرمهای کوچک، این بازیها به بازیکن فرصت دادند که در هر لحظه در نقش قهرمان باقی بماند.
داستانمحور بودن و تجربه سینمایی
در نهایت چیزی که باعث شد این بازیها جایگاهی ویژه پیدا کنند، روایت سینمایی و داستانمحورشان بود. برخلاف بسیاری از عناوین اکشن سنتی، بازیهای ابرقهرمانی سعی کردند داستانی درگیرکننده تعریف کنند که شما را از ابتدا تا انتها همراه خود ببرد. داستانهایی که گاهی حول انتخابهای اخلاقی میچرخند و گاهی با باسفایتهای عظیم و لحظات سینمایی به اوج میرسند. همین ترکیب روایت پرکشش و گیمپلی تعاملی است که باعث شده تجربه چنین بازیهایی تنها یک سرگرمی ساده نباشد، بلکه حسی شبیه بازی در یک فیلم پرهزینه هالیوودی به شما منتقل کند.
ردهبندی بهترین بازیهای ابرقهرمانی

ژانر ابرقهرمانی در دنیای بازیهای ویدیویی مسیر طولانی و پر فراز و نشیبی داشته است. از اقتباسهای ضعیفی که فقط روی محبوبیت شخصیتها حساب باز کرده بودند تا شاهکارهایی که بهخوبی توانستند روح کامیکها و فیلمها را به دنیای تعاملی بیاورند. در این فهرست ۲۷ عنوان مهم را بررسی میکنیم که هرکدام نقشی در شکلگیری و محبوبیت بازیهای ابرقهرمانی داشتهاند. بعضی از آنها به خاطر نوآوری و کیفیت بالایشان در یادها ماندهاند و بعضی دیگر، صرفاً به واسطه شخصیتهایشان ارزش تجربه دارند.
رتبه ۲۸ – Ghost Rider

بازی «Ghost Rider» در نگاه اول شاید برای طرفداران شخصیت محبوب مارول جذاب بهنظر برسد، اما حقیقت این است که تجربهای ناامیدکننده به همراه دارد. این اثر بیش از آنکه بخواهد نوآوری داشته باشد، بهعنوان یک کلون از «God of War» شناخته میشود و عملاً هیچ ویژگی متمایزی در گیمپلی ارائه نمیدهد. نمرات پایین منتقدان هم گواهی بر همین ضعفهاست. با این حال، حضور شخصیت گوست رایدر و امکان بازی در قالب او باعث میشود هنوز هم عدهای به سراغش بروند. نکته جالب اینجاست که «سم بارلو» – خالق آثاری چون Her Story و Immortality – در تیم طراحی این بازی حضور داشته است، چیزی که امروز بیشتر از خود بازی ارزش اشاره دارد.
رتبه ۲۷ – Deadpool

بازی «Deadpool» هم مثل خود شخصیتش، پر از شوخیهای بیپرده و لحظات طنزآمیز است، اما وقتی پای کیفیت فنی و طراحی مراحل وسط میآید، چیزی برای عرضه ندارد. گیمپلی تکراری و مراحل ضعیف باعث شدند نمرات بالایی نگیرد و خیلیها آن را تجربهای متوسط بدانند. با این حال، محبوبیت بالای شخصیت ددپول و فضای متفاوت بازی باعث شد برای طرفداران کامیک، ارزش یک بار امتحان کردن داشته باشد. طنز خاص و دیوارشکنیهای معروف ددپول در روایت بازی هم همان چیزی است که این اثر را از سقوط کامل نجات داده است.
رتبه ۲۶ – The Incredible Hulk: Ultimate Destruction

وقتی صحبت از هالک میشود، انتظار دارید تخریبپذیری محیط در مرکز گیمپلی باشد و خوشبختانه «Ultimate Destruction» همین کار را انجام میدهد. این بازی در سال ۲۰۰۵ عرضه شد و با وجود محدودیتهای فنی آن زمان، توانست تجربهای بینظیر از آزاد گذاشتن بازیکن در قالب هالک خلق کند. پرتاب ماشینها، نابود کردن ساختمانها و مبارزه با دشمنان غولپیکر، همه بخشی از این حس قدرت بیحد و مرز بود. شاید بازی از نظر داستان و گرافیک امروزی حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد، اما هنوز هم بهعنوان یکی از بهترین اقتباسهای هالک شناخته میشود و در خاطره گیمرها جایگاه ویژهای دارد.
رتبه ۲۵ – South Park: The Fractured But Whole

این اثر با وجود ظاهر کارتونی و طنز بیپردهاش، یکی از بازیهای نقشآفرینی تاکتیکال خوشساخت سالهای اخیر است. «The Fractured But Whole» با الهام از دنیای کارتونی ساوت پارک، گروهی از بچهها را وارد دنیایی از ابرقهرمانبازی میکند و در قالب طنز، نقدی به تمام کلیشههای ژانر دارد. سیستم مبارزات نوبتی، پیشرفت کاراکترها و طنز تندوتیز، آن را به تجربهای متفاوت در میان بازیهای ابرقهرمانی تبدیل میکند. هرچند ممکن است برای همه سلیقهها مناسب نباشد، اما برای طرفداران ساوت پارک یک انتخاب بیرقیب است.
رتبه ۲۴ – Lego Batman 2: DC Super Heroes

«لگو بتمن ۲» نقطه عطفی در سری بازیهای لگو بود؛ جایی که جهان کوچک و خطی نسخههای قبلی جای خود را به یک نقشه بزرگتر و نیمهجهانباز داد. بازیکنان میتوانستند نهفقط در قالب بتمن و رابین، بلکه در نقش بسیاری از شخصیتهای محبوب DC از جمله سوپرمن، واندر وومن و گرین لنترن هم بازی کنند. طنز خاص لگو، ترکیب شده با روایت ساده و جذاب، باعث شد این بازی علاوه بر کودکان، برای بزرگسالان هم سرگرمکننده باشد. استفاده از دوبله برای اولین بار در یک بازی لگو نیز باعث شد روایت جدیتر و ماندگارتری شکل بگیرد. «لگو بتمن ۲» شاید از نظر گیمپلی به پیچیدگی عناوین بزرگ ژانر ابرقهرمانی نرسد، اما بهعنوان یک تجربه خانوادگی و سرگرمکننده، یکی از بهترینهای لیست است و جایگاهش در این رتبهبندی کاملاً منطقی به نظر میرسد.
رتبه ۲۳ – Mega Man Franchise

اگرچه «مگا من» را نمیتوان مستقیماً یک ابرقهرمان کلاسیک مثل بتمن یا اسپایدرمن دانست، اما این مجموعه بیش از هر چیز حال و هوای ابرقهرمانی دارد. قهرمانی رباتیک که با قدرتهای مختلف به جنگ دشمنان مکانیکی میرود و در هر مرحله توانایی جدیدی کسب میکند، عملاً همان الگویی است که بعدها بسیاری از بازیهای ابرقهرمانی از آن الهام گرفتند. سری «مگا من» با دهها نسخه و اسپینآف توانسته میراثی عظیم در تاریخ بازیهای ویدیویی بر جای بگذارد و همچنان طرفداران پرشمار خود را داشته باشد. گیمپلی سخت و چالشبرانگیز آن، در کنار طراحی هنری خاص دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، باعث شده این فرنچایز نهتنها در دسته کلاسیکهای گیمینگ قرار بگیرد، بلکه بهعنوان الهامبخش آثار مدرن ابرقهرمانی هم شناخته شود.
رتبه ۲۲– Batman: A Telltale Series – Shadows Edition

نسخه «Shadows Edition» از سری «بتمن: تلتیل» همان داستان پرکشش و انتخابمحور تلتیل را ارائه میدهد اما با جلوههای بصری تاریکتر و حالوهوایی نزدیکتر به کامیکهای نوآر. در این بازی خبری از مبارزات سنگین یا گشتوگذار آزاد در شهر نیست؛ همهچیز بر محور روایت و تصمیمگیریهای بازیکن میچرخد. انتخابهای شما میتواند چهره بتمن و بروس وین را تغییر دهد، روابطتان با دیگر شخصیتها را شکل دهد و سرنوشت داستان را عوض کند. این نسخه با تغییرات بصری خود توانست تجربهای تازه برای کسانی که نسخه اصلی را بازی کرده بودند خلق کند. اگر به دنبال درک عمیقتری از جنبه روانشناختی و اخلاقی بتمن هستید، «Shadows Edition» یکی از بهترین نمونهها در این زمینه محسوب میشود.
رتبه ۲۱ – Viewtiful Joe

«ویوتیفل جو» شاید در نگاه اول یک بازی عجیب و غریب به نظر برسد، اما در باطنش یکی از خلاقانهترین تجربههای ابرقهرمانی دهه ۲۰۰۰ است. داستان پسری معمولی که وارد دنیای سینما میشود و قدرتهای ابرقهرمانی پیدا میکند، با سبک بصری کامیکمانند و رنگارنگ ترکیب شده و نتیجهاش یک بازی Beat ’em up منحصربهفرد است. مکانیکهای خاصی مثل تغییر سرعت زمان یا زوم روی صحنهها، مبارزات را هیجانانگیز و متفاوت کرده بود. «ویوتیفل جو» با اینکه هرگز به شهرت فرنچایزهایی مثل «بتمن» یا «اسپایدرمن» نرسید، اما بین طرفداران بازیهای اکشن دوبعدی به یک اثر کالت تبدیل شد. جذابیت اصلی آن نه فقط به طراحی مراحل بلکه به سبک کارگردانیاش برمیگردد که حس تماشای یک فیلم اکشن پر زرق و برق را به بازیکن منتقل میکرد.
رتبه ۲۰ – Marvel’s Midnight Suns

وقتی استودیوی Firaxis تصمیم گرفت وارد ژانر ابرقهرمانی شود، نتیجه چیزی کاملاً متفاوت با آثار اکشن سنتی شد. «Midnight Suns» یک بازی نقشآفرینی تاکتیکال است که ترکیبی از استراتژی نوبتی با شخصیتهای محبوب مارول را ارائه میدهد. شما تیمی از قهرمانان تشکیل میدهید و با استفاده از کارتهای توانایی، در میدان نبرد تصمیمگیری میکنید. این بازی شاید برای کسانی که به دنبال اکشن سریع هستند جذاب نباشد، اما برای علاقهمندان به تاکتیک و استراتژی تجربهای عمیق و متفاوت است. یکی از نکات برجسته بازی، تعاملات داستانی و روابطی است که میان قهرمانان شکل میگیرد و به بازیکن اجازه میدهد وجه تازهای از آنها را بشناسد. «Midnight Suns» ثابت کرد که ژانر ابرقهرمانی محدود به اکشن پرسرعت نیست و میتواند در قالبهای متفاوتی هم بدرخشد.
رتبه ۱۹ – Sunset Overdrive

«سانست اوردرایو» شاید مستقیماً یک بازی ابرقهرمانی نباشد، اما آنقدر روحیه و انرژی کامیکگونه دارد که بهسختی میشود آن را نادیده گرفت. این بازی ساخته اینسامنیاک گیمز – همان استودیویی که بعدها سری «اسپایدرمن» را ساخت – یک اکشن جهانباز پرسرعت و رنگارنگ است. بازیکن در شهری پر از موجودات جهشیافته با استفاده از حرکات پارکور، سلاحهای عجیب و غریب و طنزی سرکش میجنگد. آزادی حرکت، سبک بصری کارتونی و شوخطبعی بیپروای بازی باعث شده «سانست اوردرایو» حس یک کامیک زنده را القا کند. گرچه فروش آن چندان بالا نبود، اما بسیاری از طرفداران و منتقدان معتقدند این بازی یکی از خلاقانهترین آثار ابرقهرمانیگونه دهه گذشته است.
رتبه ۱۸ – Injustice 2

اگر به دنبال تجربهای ناب از نبردهای ابرقهرمانانه باشید، «Injustice 2» یکی از بهترین انتخابهاست. این بازی مبارزهای با حضور شخصیتهای DC نهتنها از نظر سیستم فایتینگ غنی است، بلکه یک خط داستانی سینمایی و پرکشش هم دارد. روایت جهان موازی که در آن سوپرمن به دیکتاتوری بیرحم تبدیل شده، فضایی متفاوت و تاریک به داستان میدهد. تنوع شخصیتها، هرکدام با حرکات و تواناییهای خاص، و همچنین سیستم شخصیسازی لباسها، عمق تازهای به تجربه بازی افزوده است. «Injustice 2» نه فقط برای طرفداران فایتینگ بلکه برای هرکسی که به دنیای کامیک علاقه دارد، یک انتخاب ارزشمند است.
رتبه ۱۷ – Lego Marvel Super Heroes

بازیهای لگو همیشه با حالوهوای طنزآلودشان شناخته میشوند و «Lego Marvel Super Heroes» یکی از موفقترین نمونهها در این مجموعه است. این عنوان با گردآوردن شخصیتهای محبوب مارول در یک ماجراجویی پر از شوخیهای بامزه و مراحل متنوع، هم برای کودکان جذاب است و هم برای بزرگترها نوستالژی ایجاد میکند. ترکیب مکانیک ساده لگو با گیمپلی جهانباز، به بازیکنان آزادی زیادی میدهد تا شهر نیویورک را با قهرمانان دلخواهشان بگردند. هرچند پیچیدگی عمیق بازیهای اکشن بزرگ را ندارد، اما سرگرمی ناب و خالصی ارائه میدهد که باعث شد هم در میان خانوادهها محبوب شود و هم در دل گیمرهای حرفهای جایگاه خاصی پیدا کند.
رتبه ۱۶ – Marvel: Ultimate Alliance

در دورهای که همکاریهای چندقهرمانی هنوز به اوج نرسیده بود، Marvel: Ultimate Alliance بهنوعی حکم گردهمایی بزرگ ابرقهرمانها را داشت. این بازی با جمعکردن شخصیتهای محبوبی مثل اسپایدرمن، کاپیتان آمریکا، آیرونمن و حتی قهرمانهای کمتر شناختهشده، تجربهای خلق کرد که هم طرفداران کامیکهای مارول را هیجانزده میکرد و هم گیمرهایی که دنبال یک اکشن نقشآفرینی تیمی بودند. گیمپلی بازی بر پایه همکاری شکل گرفته بود؛ شما تیم چهارنفرهای میساختید و میتوانستید میان اعضای آن جابهجا شوید یا با دوستانتان بهصورت کوآپ بازی کنید.
نکتهای که باعث ماندگاری Ultimate Alliance شد، وسعت انتخابها و ترکیب تواناییهای متفاوت قهرمانان بود. هر مأموریت بسته به تیمی که انتخاب میکردید رنگ و بوی تازهای میگرفت و این باعث ارزش تکرار بالای بازی میشد. طراحی مراحل شاید آنچنان پیچیده نبود، اما جذابیت کار تیمی و روایت سبک کامیک، باعث شد این اثر بهعنوان یکی از مهمترین بازیهای ابرقهرمانی گروهی به یادها بماند. امروز هم اگرچه از نظر بصری قدیمی به نظر میرسد، اما همچنان روح همکاری و هیجان مبارزه جمعی را زنده میکند.
رتبه ۱۵ – X-Men Origins: Wolverine

درحالیکه فیلم «X-Men Origins: Wolverine» شکست بزرگی بود، بازی ویدئویی اقتباسشده از آن یک شگفتی بهحساب میآمد. این اثر اکشن هکاند-اسلش خشونت و خشم شخصیت ولورین را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید. مکانیکهای مبارزه خشن و خونین، همراه با انیمیشنهای دقیق و سیستم بازسازی بدن ولورین، حس واقعی بودن این ضدقهرمان را منتقل میکرد. طراحی مراحل متنوع و باسفایتهای بزرگ هم به جذابیت آن اضافه کرده بودند. اگرچه بازی ایراداتی در روایت و گرافیک داشت، اما همچنان یکی از بهترین اقتباسهای مستقیم از یک شخصیت کامیکی به حساب میآید و جایگاهش در میان بازیهای ابرقهرمانی کاملاً شایسته است.
رتبه ۱۴ – Saints Row IV

«Saints Row IV» شاید در ظاهر یک بازی ابرقهرمانی نباشد، اما در عمل همه چیزش به همین ژانر نزدیک است. شما در نقش رئیسجمهوری قرار میگیرید که ناگهان با تواناییهای فراانسانی روبهرو میشود و در دنیایی شبیهسازیشده باید با تهدید بیگانهها بجنگد. دویدن با سرعت مافوق صوت، پرشهای غولآسا و استفاده از قدرتهای غیرطبیعی باعث شده این بازی چیزی میان یک GTA دیوانهوار و تجربهای ابرقهرمانی باشد. ترکیب طنز خاص سری Saints Row با این تواناییها، فضایی خلق میکند که هم خندهدار است و هم هیجانانگیز. این عنوان ثابت کرد که ژانر ابرقهرمانی میتواند خارج از قالبهای کامیک هم معنا پیدا کند.
رتبه ۱۳ – Spider-Man 2 (2004)

«Spider-Man 2» که همزمان با فیلم سینمایی ساخته سم ریمی منتشر شد، نقطه عطفی برای بازیهای ابرقهرمانی بهحساب میآید. مکانیک تاراندازی آن برای اولین بار به شکلی طبیعی و آزاد طراحی شد و بازیکنان را قادر ساخت تا در خیابانهای نیویورک با آزادی کامل تاب بخورند. این حس حرکت آزاد چنان انقلابی بود که حتی سالها بعد هم بسیاری از بازیهای مشابه از آن الهام گرفتند. گیمپلی فراتر از یک بازی اقتباسی ساده عمل میکرد و توانست تجربهای خلق کند که هنوز هم برای طرفداران اسپایدرمن نوستالژیک است. بسیاری «Spider-Man 2» را الگویی میدانند که باعث شد آثار مدرن این شخصیت بتوانند بدرخشند.
رتبه ۱۲ – Teenage Mutant Ninja Turtles: Turtles in Time

«Turtles in Time» یکی از خاطرهانگیزترین بازیهای آرکید دهه ۹۰ میلادی است. چهار لاکپشت نینجا در این عنوان دوبعدی کلاسیک، در قالب یک ماجراجویی سفر در زمان به مبارزه با دشمنان همیشگی خود میپردازند. طراحی مراحل پر از رنگ و حرکت، موسیقی پرانرژی و امکان تجربه چهارنفره، این بازی را به یکی از محبوبترین عناوین کوآپ تاریخ تبدیل کرد. با اینکه ساده بود، اما توانست روح کامیکها و انیمیشن لاکپشتها را بهخوبی به تصویر بکشد. برای بسیاری از گیمرها، «Turtles in Time» نهفقط یک بازی ابرقهرمانی بلکه بخشی از دوران طلایی سالنهای آرکید به شمار میرود.
رتبه ۱۱ – Marvel vs. Capcom 2

«Marvel vs. Capcom 2» یکی از مهمترین کراساوورهای تاریخ بازیهای مبارزهای است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد و به سرعت جای خود را در سالنهای آرکید و دل طرفداران باز کرد. حضور بیش از ۵۰ کاراکتر از دنیای مارول و کپکام، عملاً این بازی را به یک جشن پرهیجان برای علاقهمندان هر دو جهان تبدیل کرد. چیزی که «Marvel vs. Capcom 2» را از دیگر آثار مشابه متمایز میکرد، سیستم مبارزه سریع، امکان تعویض آنی شخصیتها در میانه نبرد و زنجیرههای کمبوی دیوانهوار بود که هر مسابقه را به یک نمایش تمامعیار تبدیل میکرد.
طراحی رنگارنگ، موسیقی پرانرژی و فضای شلوغ و پرهیجان بازی، حس کامیکهای کلاسیک را به شکلی زنده به نمایش میگذاشت. هرچند تعادل بین کاراکترها همیشه محل بحث بود، اما همین بینظمی باعث شد مسابقات بازی پر از لحظههای غیرقابل پیشبینی باشد. این اثر همچنان در بین طرفداران ژانر فایتینگ جایگاه خاصی دارد و بسیاری از منتقدان آن را بهترین نسخه سری میدانند. «Marvel vs. Capcom 2» نشان داد که وقتی صحبت از ابرقهرمانها میشود، حتی نبردهای خیالی و اغراقآمیز هم میتوانند به اثری ماندگار بدل شوند.
رتبه ۱۰ – The Punisher

بازی «The Punisher» در سال ۲۰۰۵ عرضه شد و تلاش کرد جهان تاریک و خشن فرانک کسل را بهطور کامل به تصویر بکشد. برخلاف بسیاری از آثار ابرقهرمانی که بر قهرمانهای پرزرقوبرق تمرکز دارند، این بازی تجربهای بیرحم و زمینی ارائه میکرد. شما در قالب شخصیت پانیشِر، با جنایتکاران درگیر میشدید و سیستم بازجویی بیرحمانه بازی به شما اجازه میداد اطلاعات را به روشهایی بهدست آورید که در آن زمان برای گیمرها شوکآور بود.
از نظر گیمپلی، «The Punisher» یک شوتر سومشخص بود که بر مبارزات نزدیک و استفاده از محیط برای کشتن دشمنان تأکید داشت. طراحی مراحل یادآور کامیکهای دهه ۹۰ بود؛ خشن، پرجزئیات و بدون ترحم. شاید گرافیک و مکانیکهای بازی به اندازه استانداردهای امروز قدیمی به نظر برسند، اما در زمان انتشار تجربهای متفاوت از ژانر ابرقهرمانی ارائه کرد. این بازی به خوبی نشان داد که همه ابرقهرمانها قرار نیست درخشان و الهامبخش باشند؛ گاهی عدالت تنها در تاریکی و با خشونت معنا پیدا میکند.
رتبه ۹ – Marvel’s Spider-Man + Miles Morales

وقتی «Marvel’s Spider-Man» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، استانداردی تازه برای بازیهای ابرقهرمانی به وجود آورد. مکانیک تاراندازی که با دقت و عشق طراحی شده بود، تجربه پرواز بر فراز نیویورک را واقعیتر از هر زمان دیگری ساخت. داستانی عمیق و سینمایی که جنبه انسانی پیتر پارکر را در کنار نبردهای ابرقهرمانی او روایت میکرد، باعث شد این اثر چیزی فراتر از یک بازی لایسنسشده باشد.
در ادامه، «Miles Morales» در سال ۲۰۲۰ عرضه شد و با روایت مستقل و کوتاهتر، شخصیت مایلز را بهعنوان یک قهرمان کامل به گیمرها معرفی کرد. استفاده از قدرتهای خاص او مانند ونوم بلاست و نامرئی شدن، تنوع تازهای به گیمپلی افزود و نیویورک زمستانی هم فضای متفاوتی خلق کرد. ترکیب این دو اثر عملاً یک بسته کامل از بهترین تجربههای اسپایدرمن در دنیای بازیها را ارائه داد.
هر دو عنوان نشان دادند که وقتی توسعهدهندگان با جدیت به سراغ ژانر ابرقهرمانی میروند، میتوانند آثاری بسازند که نهتنها طرفداران کامیک بلکه تمام گیمرها را شیفته خود کنند. موفقیت آنها هم زمینهساز ساختهشدن «Marvel’s Spider-Man 2» شد که در ادامه لیست جایگاه بالاتری دارد.
رتبه ۸ – Marvel’s Guardians of the Galaxy

«Guardians of the Galaxy» در سال ۲۰۲۱ منتشر شد و برخلاف تصور اولیه، توانست به یکی از غافلگیریهای بزرگ ژانر بازی ابرقهرمانی تبدیل شود. در حالیکه بسیاری فکر میکردند این عنوان صرفاً تقلیدی از موفقیت فیلمهای مارول باشد، تیم توسعهدهنده اثری خلق کرد که هویت مستقل و قابلاحترامی داشت. روایت بازی شما را در قالب پیتر کوییل یا همان استارلرد قرار میدهد و در کنار آن، اعضای دیگر گروه مثل گامورا، راکت، درکس و گروت نقش پررنگی در روند داستان ایفا میکنند.
آنچه این بازی را متمایز کرد، دیالوگهای هوشمندانه و تعاملات مداوم بین اعضای گروه بود که حس واقعی یک تیم ناهمگون اما صمیمی را منتقل میکرد. سیستم مبارزات هم به شکل تاکتیکال طراحی شده بود؛ شما کنترل مستقیم استارلرد را بر عهده داشتید، اما میتوانستید دستورات خاصی به بقیه اعضای گروه بدهید تا کمبوهای ترکیبی خلق کنند. از سوی دیگر، طراحی بصری رنگارنگ و موسیقی دهه هشتادی با قطعاتی از هنرمندانی چون Blondie و KISS، حالوهوای خاصی به بازی داد. شاید گیمپلی در برخی بخشها کمی خطی به نظر برسد، اما داستان و شخصیتپردازی قوی آن را به یکی از بهترین تجربههای ابرقهرمانی سالهای اخیر بدل کرده است.
رتبه ۷ – Batman: Arkham Knight

«Batman: Arkham Knight» آخرین قسمت از سهگانه راکاستدی بود که در سال ۲۰۱۵ عرضه شد. این بازی توانست نهتنها تجربهای سینمایی از دنیای بتمن خلق کند، بلکه با گرافیکی خیرهکننده و جهانی باز، استانداردهای تازهای برای بازیهای ابرقهرمانی تعریف کرد. گاتهام در این نسخه به شکلی زنده و نفسگیر طراحی شده بود؛ شهری بارانی، تاریک و پرجزئیات که هر کوچه و بام آن حس واقعی حضور در یک داستان بتمنی را منتقل میکرد.
گیمپلی بازی همچنان بر پایه سیستم مبارزات روان سری آرکام استوار بود، اما اضافه شدن بتموبیل بهعنوان یک عنصر کلیدی، هم تحسین و هم انتقادهایی را به همراه داشت. برخی بازیکنان از اکشن پرسرعت آن لذت بردند و برخی دیگر احساس کردند استفاده از آن بیش از حد اجباری است. بااینحال، داستان پرپیچوخم بازی، حضور کاراکترهایی چون آرکام نایت و اسکرکرو و همچنین پایانبندی غافلگیرکننده، باعث شد این اثر در یادها ماندگار شود. «Arkham Knight» بهخوبی نشان داد که چرا سری آرکام همچنان معیار مقایسه برای تمام بازیهای ابرقهرمانی باقی مانده است.
رتبه ۶ – inFamous 2

«inFamous 2» در سال ۲۰۱۱ توسط استودیوی Sucker Punch ساخته شد و جایگاه ویژهای در میان بازیهای ابرقهرمانی غیرمبتنی بر کامیک دارد. شما در نقش کول مکگراث، قهرمانی با تواناییهای الکتریکی قرار میگیرید که باید میان انتخابهای اخلاقی دشوار، سرنوشت خود و شهر نیو مارئیس را رقم بزند. همین سیستم کارما، بازی را به تجربهای شخصی و متفاوت برای هر بازیکن تبدیل میکرد؛ آیا راه قهرمانانه و فداکاری را انتخاب میکنید یا به مسیر نابودی و قدرتطلبی میروید؟
گیمپلی بازی ترکیبی از مبارزات پرانرژی، جابهجایی سریع با استفاده از تواناییهای الکتریکی و طراحی جهانباز پرجزئیات بود. مأموریتهای متنوع، باسفایتهای نفسگیر و تنوع درخت تواناییها باعث شدند «inFamous 2» یکی از عناوین برجسته نسل هفتم کنسولها باشد. از نظر روایت، بازی توانست هم بار شخصی داستان کول را به دوش بکشد و هم تصویری بزرگتر از جهان اطراف او ترسیم کند. این اثر ثابت کرد که برای ساخت یک بازی ابرقهرمانی موفق، همیشه نیازی به تکیه بر کامیکهای مشهور نیست؛ گاهی اوقات خلق یک قهرمان تازه هم میتواند تجربهای ماندگار بسازد.
رتبه ۵ – The Adventures of Batman & Robin

«The Adventures of Batman & Robin» در دهه ۹۰ میلادی برای کنسولهایی مثل Sega Genesis و SNES عرضه شد و بهسرعت به یکی از بازیهای بهیادماندنی بتمن تبدیل شد. این عنوان بیشتر از هر چیز الهامگرفته از انیمیشن مشهور Batman: The Animated Series بود و به همین خاطر فضای بصری و طراحی شخصیتهایش کاملاً حس و حال همان سریال را داشت و اتمسفری بینظیر خلق میکرد.
بازی در ژانر اکشن سایداسکرولر و بیت ام آپ طراحی شده بود و شما در نقش بتمن یا رابین با دشمنان مختلف روبهرو میشدید. گرافیک کارتونی و انیمیشنهای نرم، در کنار موسیقی پرهیجان، تجربهای کاملاً وفادار به منبع اصلی میساخت. شاید از نظر گیمپلی پیچیدگی زیادی نداشت و دشواری آن برای بازیکنان تازهکار سنگین بود، اما دقیقاً همین چالش سخت بود که باعث شد طرفداران قدیمی آن را یکی از بهترین اقتباسهای ابرقهرمانی در دوران کنسولهای کلاسیک بدانند.
رتبه ۴ – Batman: Arkham Asylum

«Batman: Arkham Asylum» در سال ۲۰۰۹ عرضه شد و سرآغاز یکی از موفقترین فرنچایزهای تاریخ بازیهای ابرقهرمانی بود. این بازی با بردن بازیکنان به قلب تیمارستان آرکام، فضایی تیره و روانشناسانه ایجاد کرد که با هیچکدام از تجربههای قبلی بتمن قابل مقایسه نبود. داستانی که با طراحی پل دینی و حضور نمادین جوکر همراه بود، پایهگذار سبکی تازه در روایت ابرقهرمانی شد.
سیستم مبارزات Freeflow که در این بازی معرفی شد، انقلابی در سبک اکشن سومشخص بود؛ بازیکنان میتوانستند بدون وقفه و با کمبوهای روان، گروهی از دشمنان را از پا درآورند. علاوه بر آن، بخشهای مخفیکاری و استفاده از گجتهای مختلف، بتمن را بیش از همیشه به یک کارآگاه و استراتژیست شباهت میداد. «Arkham Asylum» نقطهای بود که ثابت کرد بازیهای ابرقهرمانی میتوانند به همان اندازه فیلمها و کامیکها جدی، پیچیده و ماندگار باشند.
رتبه ۳ – Spider-Man (2000)

انتشار «Spider-Man» در سال ۲۰۰۰ برای پلیاستیشن ۱ و چند پلتفرم دیگر، نقطه عطفی برای طرفداران مرد عنکبوتی بهشمار میرفت. این اولین باری بود که بازیکنان میتوانستند در محیطهای سهبعدی باز، آزادانه میان ساختمانها تار بیندازند و حس واقعی اسپایدرمن بودن را تجربه کنند. صداپیشگی استن لی در بخش روایت و حضور شخصیتهای معروف دنیای مارول، بازی را به یک رویداد بهیادماندنی تبدیل کرد.
گیمپلی ترکیبی از اکشن، پلتفرمر و حل پازل بود و مأموریتهای متنوعی از مبارزه با خلافکاران خیابانی گرفته تا نبرد با باسهای نمادین مثل ونوم یا داکاک داشت. محدودیتهای سختافزاری آن زمان مانع از ساخت یک جهانباز کامل شد، اما طراحی خلاقانه مراحل باعث میشد این کمبود چندان احساس نشود. «Spider-Man (2000)» نسل جدیدی از بازیهای ابرقهرمانی را کلید زد و راه را برای آثار بزرگتر و پیچیدهتر بعدی هموار کرد.
رتبه ۲ – Marvel’s Spider-Man 2

«Marvel’s Spider-Man 2» نقطهای است که فرنچایز مرد عنکبوتی بالاخره به کمال رسید. بازی با گسترش نقشه نیویورک و افزودن جزئیات ریز به خیابانها و محلهها، شهری زنده و ملموس را مقابل چشم شما میگذارد. اتمسفر پرشور و همیشه بیدار نیویورک به شکلی طراحی شده که حس واقعی قهرمان بودن در دل یک کلانشهر پرخطر را منتقل میکند. تغییر میان پیتر پارکر و مایلز مورالز نهتنها از نظر گیمپلی، بلکه در روایت و تنوع تجربه تأثیر بزرگی دارد.
بازی نهتنها از نظر بصری خیرهکننده بود، بلکه در طراحی مبارزات و استفاده از تواناییهای جدید بهویژه سیمبیوت ونوم هم استانداردهای تازهای تعریف کرد. بخش داستانی با لحظات احساسی، تصمیمات سخت و نبردهای سینمایی، تجربهای سینمایی و غرقکننده ساخت که بازیکنان را تا آخرین لحظه روی صندلی میخکوب نگه میداشت. «Marvel’s Spider-Man 2» ثابت کرد که فرنچایز اسپایدرمن حالا به بلوغ کامل رسیده و بهعنوان یکی از ستونهای اصلی بازیهای ابرقهرمانی نسل جدید شناخته میشود.
رتبه ۱ – Batman: Arkham City

«Batman: Arkham City» هنوز هم معیار سنجش بازیهای ابرقهرمانی است. نقشه گسترده شهر گاتهام با کوچههای باریک، پشتبامهای بلند و فضای سنگین و تاریکش، اتمسفری میسازد که بازیکن را از همان لحظه اول درون دنیای بتمن غرق میکند. آزادی حرکت در این محیط و امکان پرسهزنی در گوشهوکنار شهر باعث شد تجربهای بیسابقه از جهانباز ابرقهرمانی شکل بگیرد.
سیستم مبارزات Freeflow با روانی مثالزدنی و تنوعی که هر گجت و تکنیک به آن میبخشید، همچنان بیرقیب مانده است. اما چیزی که «شهر آرکام» را به اوج رساند، ترکیب کامل گیمپلی با داستانی تاریک و پرپیچوخم بود؛ جایی که حضور جوکر، راسالغول و دیگر دشمنان نمادین، بازیکن را مدام درگیر انتخابها و چالشهای تازه میکرد. «Arkham City» ثابت کرد که یک بازی ابرقهرمانی میتواند هم از نظر طراحی جهان و هم از نظر روایت به شاهکاری تبدیل شود که سالها بعد همچنان قله این ژانر باقی بماند.
معیار انتخاب بهترین بازیهای ابرقهرمانی

وقتی صحبت از «بازی ابرقهرمانی» میشود، ذهن بیشتر ما به سمت هیجان، مبارزه و روایتهایی پر از تعلیق و قهرمانی میرود. اما اینکه کدام بازیها در این ژانر بالاتر از بقیه قرار میگیرند، فقط به محبوبیت شخصیتها یا وفاداری به کامیکها محدود نمیشود. مجموعهای از معیارهاست که یک اثر را به شاهکار تبدیل میکند و ارزش تجربه آن را بالا میبرد.
گیمپلی و مکانیکهای مبارزه
یکی از ستونهای اصلی در سنجش بازیهای ابرقهرمانی، گیمپلی و مبارزات است. اینکه سیستم مبارزه تا چه حد روان و متنوع باشد، و چطور تواناییهای خاص هر قهرمان را به تصویر بکشد، اهمیت بالایی دارد. نمونه بارز آن سیستم Freeflow در سری Batman: Arkham یا تاراندازی پویا در بازیهای Spider-Man است که استانداردی تازه در ژانر خلق کردند.
داستان و روایت سینمایی
بازی ابرقهرمانی بدون یک داستان درگیرکننده چیزی کم دارد. روایتی که نهتنها ماجراجویی قهرمان را تعریف کند، بلکه کشمکشهای درونی و انتخابهای اخلاقی او را هم برجسته سازد. «Marvel’s Guardians of the Galaxy» نمونهای عالی است که با شخصیتپردازی عمیق و دیالوگهای پرجزئیات، تجربهای سینمایی ارائه کرد.
طراحی جهان باز و مأموریتهای فرعی
امکان پرسهزنی آزاد در شهری پر از مأموریتهای جانبی و فعالیتهای متنوع، باعث میشود حس ابرقهرمان بودن برای بازیکن ملموستر شود. گاتهام در «Arkham City» یا نیویورک در «Spider-Man 2» فقط یک نقشه نیستند، بلکه شخصیتهای زندهای هستند که حضور قهرمان را معنا میکنند.

ارزش تکرار و محتوای پس از عرضه
یک بازی ابرقهرمانی زمانی ماندگار میشود که ارزش تجربه دوباره داشته باشد. حالت نیوگیمپلاس، لباسهای قابل باز کردن، یا حتی بستههای الحاقی (DLC) میتوانند تجربه را تازه نگه دارند. بازیهایی مانند Injustice 2 یا Marvel’s Midnight Suns با ارائه محتوای گسترده پس از عرضه، توانستند گیمرها را برای مدتها درگیر نگه دارند.
امتیاز منتقدان و بازخورد گیمرها
در نهایت، بازخورد جامعه و نظر منتقدان تعیین میکند که یک بازی ابرقهرمانی تا چه حد موفق بوده است. امتیازات بالا در متاکریتیک یا استقبال گیمرها در استیم و کنسولها نشان میدهد که یک اثر توانسته هم در سطح فنی و هم در تجربه احساسی، جایگاه خود را تثبیت کند.
آینده بازیهای ابرقهرمانی؛ از Lego Batman: Legacy of the Dark Knight تا Marvel’s Wolverine

ژانر «بازی ابرقهرمانی» حالا دیگر بخشی جداییناپذیر از صنعت گیم است و به نظر میرسد در سالهای آینده مسیر پرشکوهتری را هم طی کند. موفقیت آثار بزرگی مثل Arkham City یا Spider-Man نشان داد که اگر یک بازی با احترام به ریشههای کامیک و درک درست از ماهیت قهرمانان ساخته شود، نهتنها مخاطبان قدیمی را راضی میکند بلکه گیمرهای تازهوارد را هم جذب خواهد کرد. حالا همه نگاهها به پروژههای جدیدی دوخته شده که میتوانند این مسیر را به سطحی تازه ببرند.
یکی از بازیهایی که بهشدت انتظارش کشیده میشود، Lego Batman: Legacy of the Dark Knight است. این اثر قرار است میراث فرنچایز محبوب Lego Batman را با روایتی عمیقتر و گستردهتر ادامه دهد و ترکیب خاصی از طنز لِگو و تاریکی گاتهام را ارائه کند. اگر این بازی بتواند تعادل درستی میان سرگرمی خانوادگی و داستانی پرکشش برقرار کند، احتمالاً به یکی از پرفروشترین آثار آینده بدل خواهد شد.
از طرف دیگر، Marvel’s Wolverine در استودیوی Insomniac ساخته میشود؛ همان تیمی که سهگانه Spider-Man را به نقطه اوج رساند. وولورین با شخصیت خشن، درونیات پیچیده و پتانسیل بالای مبارزات خونین، میتواند تجربهای کاملاً متفاوت از بازیهای ابرقهرمانی قبلی باشد. اگر روایت سینمایی و مبارزات تاکتیکی آن به اندازه انتظارات عمل کنند، این بازی نهتنها به یک موفقیت بزرگ تجاری تبدیل میشود بلکه میتواند تعریف تازهای از ژانر ابرقهرمانی ارائه دهد.
با ترکیب چنین پروژههایی، آینده بازیهای ابرقهرمانی روشنتر از همیشه است. بهویژه با ورود فناوریهای جدید مثل واقعیت مجازی و هوش مصنوعی، انتظار میرود که این ژانر بیش از پیش به سمت تجربههای تعاملی، انتخابهای اخلاقی پیچیده و جهانهای زنده پیش برود.
جمعبندی
«بازی ابرقهرمانی» امروز به یکی از ستونهای صنعت گیم بدل شده است. از آثار کلاسیک مثل Spider-Man (2000) گرفته تا شاهکارهایی مثل Arkham City، این ژانر مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده تا به جایگاه امروزش برسد. ویژگی مشترک همه عناوین موفق این است که توانستند بازیکن را در دل دنیایی ببرند که پیشتر فقط در صفحات کامیک یا پرده سینما تجربه کرده بود.
در این رتبهبندی دیدیم که چرا بعضی آثار فراموشنشدنی شدند و بعضی دیگر در حد یک تجربه کوتاه باقی ماندند. آنچه مسلم است، این ژانر در حال تکامل دائمی است؛ با هر نسل سختافزار و هر تکنولوژی تازه، بازیهای ابرقهرمانی هم روایتها و تجربههای تازهای میآفرینند. حالا با پروژههای بزرگی که در راهاند، به نظر میرسد این مسیر هنوز هم پر از غافلگیری باشد.
پرسشهای متداول (FAQ)
سری Batman: Arkham و Marvel’s Spider-Man (نسخه ۲۰۱۸) از بهترین تجربهها روی پیسی محسوب میشوند.
Marvel’s Spider-Man 2 و Guardians of the Galaxy از شاخصترین عناوین نسل نهم هستند.
بله، سری Lego Marvel و Lego Batman تجربهای خانوادگی و مناسب نوجوانان به شمار میروند.
Arkham City و Guardians of the Galaxy از نظر روایت سینمایی در صدر قرار میگیرند.
ترکیب واقعیت مجازی و هوش مصنوعی، شخصیسازی عمیقتر تواناییها، و جهانهای باز گستردهتر از مهمترین روندهای آینده خواهند بود.